هیچ وضوحی بصری در اکثر نقاشی هایش پیدا نیست هر نقاشی او سفری میباشد به اعماق هنر. ادیبآیین همواره در آثارش فلسفه بافت های حقیقت را دارد و سعی میکند رهیافت های جدیدی را در سبک هنری اش تلفیق کند
بخشی از سوژه هایش کاملا اتفاقی است اینکه چگونه نقاشی می کند، مهمتر از آن است که چه چیز نقاشی می کند. ادیب آیین در سدن به دنیا آمده و یکی از نقاشان برجسته و معروف در هنر معاصر افغانستان است. آثاری از او که در معرض نمایش گذاشته می شود بالاترین جذب مخاطب بر کاوش بصری را به خود اختصاص می دهد. کمتر هنرمندی می توان یافت که مثل ادیب آیین بتدریج سبک هنری اش را تغییر داده باشد و در عین حال مصمم و وفادار به ژانر نقاشی اش باشد. در حالی که دیگران دست از نقاشی می کشند و ابزارهای فناوری را جایگزین آن می کنند، ادیبآیین همچنان کار بر پرده نقاشی را ادامه می دهد. البته هیچ چیز در هنر بدیهی نیست و او نیز خود این را می داند. به باور من کسی مثل او و با مهارت خاص به مساله حقیقت نپرداخته است.
آثارش همواره نقاشیهایی درباره نقاشی، تفسیرهایی از کار با قلم مو، کاردک،کششی و کنشی از اساس و پایه هنر او است. موضوعات او عمل خود نقاشی، الهامات مربوط به آن، آرزوی رسیدن به حقیقت و بازنماییهای واقعی است. همچنین رنگ و شیوه های مختلف استفاده از آن، نقطه اعماق کانونی آثار وی میباشد.
بنا به عقیده خودش، نقاشی های او فاقد درک برای عموم بر وضوح هستند. هر اثر او همچون پوششی است که بر روی چیزی کشیده شده است.
نقاشی اش براساس شکل خاصی از دنیاست که توسط چشم دوربین دیده می شود و هر شخصی از دید خود تفسیر میکند. او خودش این سبک را نشان گم شدن واقعیت با نقاشی نکردن می داند. نقاشی های او محیط مرئی را کمتر جلوه می دهد و مخاطب را به دنبال خود می کشد و با تاکید بر این که اثر یک کپی نیست و یک تولید هنرمندانه است، او را به تحریک و تفکر وا میدارد.
شیوههای بیان او در آثارش انتقال داده شده است. حتی نقاشی های تجریدی و ذهنی او نه تنها نمیخواهد بیان گسیخته ای را تولید کند بلکه نشانگر کنایه ای از احساسات است. ادیب آیین ابتدا در ذهنش قبل از نقاشی ترکیب و ایده ای در بخشی از کارش ندارد، او بخشی از هر اثرش را همان طوری که صحبت می کند، تولید می کند. او هیچ وقت برای نقاشی خاصی، تصمیم مشخصی نگرفت صحنه های نقاشی او میان تجرد و مجاز در نوسان است.
با این توصیف، پرسشهای ادیب آیین حاوی دو مدعای سنتی است که مدت زیادی است به چالش کشیده نشده است: اول آن که، نقاشی های وی چیزها را آن طور که هست، ترسیم می کنند و دیگر آن که آثار هنری بینش روان و درون اشخاص را به خودشان می شناساند. ادیب آیین همواره به این دو اصل پایبند و وفادار است او حتی نشان می دهد که هنر "واقعگرایی" فقط قسمتی از واقعیت را نشان می دهد و حتی ممکن است واقعیت را تحریف کند.
فریدالله ادیبآیین تاکید می کند که نقاشی اکسپرسیونیسم تجردی بیشتر حاصل دوراندیشی و پدیده های عینی همچون رنگ و زمینه تصویری است تا تخلیه هرگونه انرژی روانی. ادیبآیین معتقد است بعد از حاکم شدن افیون در افغانستان، یکی از آثارش به خاطر موضوع در سبک، مورد استقبال بسیاری از منتقدان نقاشی قرار گرفت. او از سال 2019 به بعد، مقام افیون را به تصویر کشید و می خواهد در این نوع نقاشی به معنیگرایی سیاسی اشاره کند؛ اما آنها شکننده به نظر می رسند. اثرمقام افیون او نیز بی نظیر است.
ادیبآیین از منظر محتوای نقاشی نیز با هر نوع ایدئولوژی مخالف است. نقاشی های او به گروه تاریخ نقاشی معاصر مربوط است کاری که نقاشان کمتری به این حوزه می پردازد.