دکتر خسرو ناظری دبیر کل سازمان همکاری های اقتصادی اکو در مقاله ای با عنوان "تاجیکان و مصریان؛ چند نمونه از تاریخ رابطه ها" به نکاتی خواندنی از ردپای اشتراکات در تاریخ شرق اشاره کرده است که موسسه فرهنگی اکو در راستای احیای هویت شرقی آن را بازنشر می دهد. شایان ذکر است خسرو ناظری سفیر جمهوری تاجیکستان در جمهوری عربی مصر در سال های 2014-2019بوده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی اکو، متن کامل مقاله دکتر خسرو ناظری با عنوان "تاجیکان و مصریان؛ چند نمونه از تاریخ رابطه ها" به شرح زیر است:
چو زر درخشنده بر لاجورد ...
مناسبتهای دیپلماتیک بین تاجیکستان و مصر همگی 28 سال عمر دارند (1 آوریل 1993 برقرار شدند ) ولی با وجود جوانی مناسبتهای دیپلماتیک بین دوشنبه و قاهره تاریخ رابطهها بین تاجیکان و مصریان به هزاران سال پیش برمیگردد و بودن سنگ لاجورد بدخشی در زیورآلات فرعونی از جمله در آرامگاه فرعون جوان توت عنخ آمون (1342 - 1325 پیش از میلاد) دلیل این گفتههاست. حالا گنجینه توت عنخ آمون که شامل بیش از 3500 شئ است در آثارخانه ملی مصر واقع در میدان تحریر قاهره قرار دارد و چندی پس به آثارخانه نو بزرگ مصر که ساختمان آن در نزدیکی اهرامات بزرگ در جیزه به اتمام میرسد انتقال خواهد یافت. ضمناً باید گفت که آثارخانه نو که به ساختمان آن تقریباً یک میلیارد دلار آمریکایی صرف شدهاست بزرگترین آثارخانه در جهان خواهد بود که تنها به یک تمدن اختصاص دارد. پژوهشگران بر آنند که لاجوردی که در زیورآلات فرعونها استفاده شدهاست به مصر باستان از بدخشان آمدهاست. چنانکه معلوم است استخراج لاجورد در بدخشان تاریخ بیش از شش هزارساله دارد و از قدیم این سنگ کبودرنگ در اطراف و اکناف عالم شهرت داشت. مایه مسرت راقم این سطرهاست که در دوام مأموریت دیپلماتیکش در مصر که از ژوئیه 2014 تا آوریل 2019 ادامه داشت توانست این پیوندهای تاریخی را به چشم خود بیند .
جهاندار دارا سپه برگرفت ...
26اکتبر 2018 بنا به دعوت وزیر آثار باستانی مصر خالد العنانی در هیئتی عبارت از گروه سفیران مقیم قاهره از واحه الخارجه واقع در صحرای غربی مصر بازدید نمودم. واحه مذکور از آن جهت برای تاریخ تاجیکان اهمیت دارد که در آن آثار زیاد مربوط به دودمان هخامنشیان باقی ماندهاست. از جمله در دیوارهای پرستشگاههای فرعونی هیبس و الغویطه نقشها و خرطوش شاه ایران داریوش یکم (550–486 پیش از میلاد) را میتوان دید. داریوش بزرگ پس از آن که مصر را فتح نمود خود را فرعون این کشور اعلان کرد. او فرعون چهارم دودمان 27 مصر باستان به شمار میرود. در واحه الخارجه آثار سلف داریوش یکم شاه کامبیز دوم نیز باقی ماندهاست. بنا به منبعهای تاریخی کامبیز دوم که فرعون یکم سلاله 27 مصر قدیم میباشد در راه از واحه الخارجه به سوی واحه سیوه که در شمال غرب صحرای مصر واقع است در بیابان با لشکرش در سال 522 پیش از میلاد ناپدید میشود. باید گفت که فارسها باز دو بار دیگر مصر را فتح کرده بودند: در زمان اردشیر سوم هخامنشی (343 - 332 پیش از میلاد) که سلاله 31 مصر باستان را تأسیس داد و در دوران خسرو دوم پرویز ساسانی (616 - 621 میلادی).
خواننده گرامی از کانال مشهور سوئز آگهی دارد. طرح آبراه سوئز را دیپلمات فرانسوی فردینان دولسپس تهیه کرده ساختمان آن سال 1869 به پایان رسید. کانال 160 کیلومتر درازا داشته دریای میانهزمین را به دریای سرخ میپیوندد. آبراه سوئز امکان میدهد که کشتیهای دریایی بدون گذشتن از جنوب افریقا مستقیماٌ از اروپا به آسیا و برعکس شنا کنند. درآمد سالانه مصر از کانال سوئز 5 میلیارد دلار امریکایی را تشکیل داده یکی از منبعهای اصلی درآمدهای ارزی کشور به شمار میرود. در این زمینه باید ذکر نمود که بار نخست در تاریخ آبراهی را که دریای سرخ را با دریای میانهزمین از طریق رود نیل به هم می پیوست فرعون دودمان بیستم سنوسرت سوم (سالهای 1888 - 1878 پیش از میلاد) کنده بود. بعداً با ساختمان و برقرارسازی آبراه فرعونهای مقتدر مصر رمسیس دوم و نخاو دوم مشغول بودند. ولی ساختمان کامل آبراه را شاه ایران داریوش یکم که مصر را فتح کرده بود تخمیناً در سال 500 پیش از میلاد به اتمام میرساند. 6 آگوست 2015 در مصر مراسم افتتاح شاخاب دوم کانال سوئز برگزار شد که در آن نمایندگان 70 کشور جهان از جمله سفیر تاجیکستان اشتراک کردند. آبراه نو سوئز در ظرف همگی یک سال کنده شد. شاخاب نو 72 کیلومتر درازا داشته قدقد کانال اصلی سوئز طول میکشد. مصریان به منظور عملیسازی پروژه مذکور در دوام همگی هشت روز مبلغ برابر به 8،5 میلیارد دلار امریکایی را از طریق خریداری سهام جمع نمودند .
رود نیل است این حدیث جانفزا ...
رابطهها بین تاجیکان و مصریان پس از آمدن اسلام نیز ادامه پیدا کردند. در پایتخت مصر در رود نیل جزیرهای هست با نام روضه که در ساحل جنوبی آن نیل سنج (مقیاس النیل) واقع است. نیل سنج از جمله انشائات نادری است که تاریخ ساختمان آن به زمان آغاز فتح مصر از جانب عربها برمیگردد. هدف از بنیاد نیل سنج اندازه گرفتن سطح آب رود بود. این گونه انشائات آبی که در مصر تاریخ بیش از پنج هزارساله دارند تا زمان معاصر (تا ساخته شدن سربند بزرگ اسوان در سال 1964) در آن کشور کاربرد داشتند. نیل سنج جزیره روضه در سال 715 میلادی ساخته شده در سال 815 میلادی بازسازی گردید ولی در سال 850 میلادی در نتیجه آبخیزی کلان ویران شد. نیل سنجی را که تا زمان ما رسیدهاست نیای تاجیکان ابوالعباس احمد ابن محمد ابن کثیر فرغانی که در غرب با نام Alfraganus مشهور است بنیاد کردهاست. سال 2007 در نزد نیل سنج تندیس فرغانی قامت افراخت که هدیه ازبکستان به مصر است.
نیل سنج از چاه بزرگی عبارت است که عمق آن از سطح نیل پایینتر است. چاه به نیل توسط سه نقب که هر کدام در بلندیهای گوناگون جایگیرند پیوند است. 45 زینه پایه که بلندی هر کدام 24 سانتی متر میباشد تا قعر چاه سرازیر میشوند. زینه پایهها امکان میدادند که سطح آب نیل زود قرائت گردد. در مرکز چاه ستون هشت گوشه مرمری قامت افراختهاست که در بالای آن تیر چوب بزرگ خوابیدهاست. ستون مذکور به 19 آرنج (1 آرنج تقریباً به نیم متر برابر است) تقسیم بندی شدهاست و بنا بر این امکان میدهد که سطح آب تا 9،5 متر اندازهگیری شود. توسط نیل سنج اندازه گرفتن سطح آب برای حاکمان مصر و مردم عادی مهم بود. در ماههای تابستانی نیل سنج قاهره برای تنظیم تقسیم آب و معین نمودن میزان مالیاتی که باید سپاریده شود استفاده میگردید. سطح مطلوب آب نیل تا علامت 16 آرنج بود. سطح کمتر معنای خشکسالی یا قحطی را داشت اما سطح بالاتر به معنای آبخیزی فاجعهبار بود.
چنانکه در بالا اشاره شد نیل سنج را یکی از بزرگترین ستاره شناسان قرن نهم میلادی ابوالعباس احمد ابن محمد ابن کثیر فرغانی با دستور خلیفه عباسی متوکل ساختهاست. یکی از دهانههای کره ماه نام او را دارد (Alfraganus). احمد فرغانی در فرغانه فرارود در سال 800/805 به دنیا آمدهاست. او سالهای واپسین خود را در مصر گذرانده در سال 870 در آن سرزمین درمی گذرد. اثر مشهور فرغانی "کتاب جوامع علم النجوم و أصول الحرکة السماویة" هنوز در قرن نهم میلادی به زبان لاتینی و در قرن یازدهم به زبان عبری ترجمه شده در اروپا شهرت زیاد داشت. در فصل یکم کتاب مذکور گاهنامههای عربی، سوری، رومی، مصری و ایرانی مورد بررسی قرار گرفتهاند .
از شهریورماه قدیم در قاهره بودیم ...
در قاهره کوچهای هست که نام شاعر، متفکر و جهانگرد مشهور تاجیک ناصر خسرو را دارد. ضمناً باید ذکر کرد که کوچههای دیگر پایتخت مصر نیز نام نیاکان بزرگ ما را دارند. مثلاً یکی از کوچهها در مرکز شهر قاهره در ساحل زیبامنظر رود نیل به نام ابن سینا است. سبب این نامگذاری ارجگذاری مصریان به "سفرنامه" ناصر خسرو است که بخش مهمی از آن کتاب به توصیف مصر و شهرهای آن از جمله قاهره اختصاص دارد: "و آن (قاهره) شهری شد که نظیر آن کم باشد ... و آن آسایش و امن که آن جا (در مصر) دیدم هیچ جا ندیدم ... امن و فراغت اهل مصر بدان حد بود که دکانهای بزازان و صرافان و جوهریان را در نبستندی".
از "سفرنامه" ناصر خسرو آگهی پیدا میکنیم که در زمان فاطمیان قسمی از اهالی قاهره را مردم ایران و فرارود تشکیل میدادند. مثلاً ناصر خسرو در "سفرنامه" از لشکر سلطان مصر حکایت میکند که ایرانیان نیز جزو آن بودند: "وگروهی را مشارقه میگفتند وایشان ترکان بودند وعجمیان. سبب آنکه اصل ایشان تازی نبودهاست اگرچه ایشان بیشتر همانجا در مصر زادهاند اما اسم ایشان از اصل مشتق بود. گفتند ایشان ده هزار مرد بودند عظیم هیکل". گذشته از این یکی از 10 محله قاهره بنا بر "سفرنامه" در آن زمان "حارة الدیالمة" (محله دیلمیان) نام داشته است. "سفرنامه" ناصر خسرو در مصر به عربی ترجمه و چاپ شدهاست.
چنانکه معلوم است قاهره در سال 969 در زمان حکومت سلاله فاطمیان که پیروان مذهب اسماعیلی بودند بنیاد یافته است. ازهر شریف نیز که ماه آوریل سال گذشته 1050 ساله شده بود (پنج سال پیش به مناسبت 1045 سالگی آن بین من به صفت سفیر تاجیکستان و شیخ ازهر مکاتبه صورت گرفته بود) دویست سال اول اسماعیلی بوده تنها پس از آمدن صلاحالدین ایوبی به مؤسسه سنی تبدیل میگردد. امام هشتم فاطمیان المستنصر بالله (1036 - 1094) متفکر و جهانگرد بزرگ ما ناصر خسرو قبادیانی را هنگام سفرش به مصر به حضور پذیرفته به ذمه او "حجت جزیره خراسان" را وامی گزارد (مختار امام عصر گشتم / چون طاعت و دین شد اختیارم). ناگفته نماند که پیش از ناصر خسرو فیلسوف و عالم بزرگ دیگر ما ابونصر فارابی نیز مدتی (سالهای 948 - 949) در مصر زیسته بود.
یاد باد آن شب کآن شمسه خوبان تراز ...
27اکتبر 2014 نبیره واپسین امیر بخارا از سفارت تاجیکستان در قاهره بازدید کرد. نام نبیره امیر مبارک نصرالله مبشر ترازی است. او در سال 1950 در قاهره به دنیا آمده در گذشته در وظیفه مدیر کل اداره در وزارت تجارت و صناعت مصر کار کردهاست. برگزاری ملاقات مذکور را سفیر افغانستان در مصر فضل الرحمان فاضل که در باره احوال و آثار پدربزرگ و پدر مبارک ترازی پژوهش علمی انجام دادهاست توصیه نموده بود. در زیر فشرده تاریخی که نبیره امیر برایم قصه کرد میآید .
پدربزرگ مهمان ما از طرف پدری عالم شناخته قرن نهم ودهم شیخ القضاة مبشرخان ترازی حسینی میباشد که پس از آمدن بلشویک ها به آسیای مرکزی در سال 1929 به افغانستان هجرت کرده بود. مبشرخان در شهر تاریخی تراز که "اهل آن به کمال حسن شهره آفاق اند" وحالا جزو قلمرو قزاقستان است زاده شدهاست. پادشاه افغانستان مبشرخان ترازی را خوش پذیرفته اورا به وظیفه رئیس دیوان پادشاهی در مسألههای مناسبتهای خارجی تعیین مینماید. مبشرخان در افغانستان 20 سال (از سال 1929 تا 1949) زندگی میکند. اما پنج سال آخرین اقامت در افغانستان را او زیر فشار اتحاد شوروی در حبس خانگی در قصر پادشاهی می گذراند (فعالیتهای سیاسی او در کابل باعث نگرانی زیاد موسکو بود). در نتیجه خانواده ترازی وادار میگردد که ژانویه سال 1950 از طریق پاکستان به مصر هجرت کند. مبشرخان ترازی پیر طریقت نقشبندیه نیز بودهاست. او سال 1977 وفات کرده در قاهره در گورستان خاندان ترازی در پهلوی پیران طریقت نقشبندیه به خاک سپاریده میشود .
پدر مهمان ما نصرالله مبشر ترازی است که سالهای زیاد به صفت متخصص دستخطها در دارالکتوب قاهره واستاد زبانهای شرقی در دانشگاههای مصر کار کردهاست. هنگام اقامت در افغانستان دانشگاه کابل را در رشته زبان وادبیات فارسی ختم کرده مدتی به صفت مدرس در یکی از مدرسههای کابل کار میکند. نصرالله ترازی خبر در سال 1991 به استقلال دولتی رسیدن جمهوریهای آسیای مرکزی را با هیجان زیاد قبول نموده به این مناسبت نماز میگذارد. به گفته مهمان ما پدربزرگ وپدر او پیوسته در فکر وطن بودند (مهر خاصه مهمان ما نیز به سرزمین اجدادش در رفتار او هنگام بازدیدش از سفارت ظاهر گردید. او اثنای درآمدن به و برآمدن از تالار پذیرایی سفارت در روبروی تصویر رئیس جمهور تاجیکستان به مانند افسران مصری قامت راست کرده با آوردن دست راست به کنار پیشانی سر عرض احترام به جا میآرد. علاوه به این خواهش میکند که به او پرچم تاجیکستان تحفه گردد). نصرالله ترازی سال 2002 در قاهره چشم به دنیا می پوشد.
نصرالله ترازی در تاریخ معاصر مصر نقش ارزنده دارد. او نخستین کسی بود که وثیقه عثمانی را که به مصر تعلق داشتن شهر طابا در شبه جزیره سینا را اثبات میکند به زبان عربی ترجمه نمود. در اساس سند مذکور دیوان بینالمللی دادگستری در باره بازگشت طابا از اسرائیل به مصر حکم صادر کرد. او اینچنین وثیقه ساختمان کانال سوئز را از زبان ترکی عثمانی به زبانهای ترکی و عربی ترجمه کرد. سند مذکور تفصیلات و شرایط ساختمان کانال سوئز در عهد خدیو اسماعیل را توضیح میدهد. از او دهها کتاب و مقالههای علمی به زبانهای فارسی، ترکی و عربی، دیوان اشعار فارسی و ترکی، قصه و روایتهای فارسی باقی ماندهاند. وی "تاریخ بخارای" نرشخی را همراه با استاد امین عبدالمجید بدوی از فارسی به عربی ترجمه کرده به آن مقدمه و تعلیق نوشتهاست. آن کتاب در قاهره در سال 1993 به چاپ رسید. فهرست دستخطهای فارسی و ترکی را ترتیب دادهاست. برای خدمتهای برجسته علمی اش رئیسجمهور مصر جمال عبدالناصر به نصرالله ترازی در سال 1964 به طور استثنایی شهروندی مصری اعطاء نمود.
پدربزرگ مهمان ما از جانب مادری واپسین امیر بخارا سید محمد عالم خان میباشد. مادر مبارک ترازی دختر کلانی امیر عالم خان محرمه ماه بیگم بودهاست. باباکلان دیگر مهمان ما با نام بزرگ خان واپسین حاکم ترکستان شرقی (حالا ناحیه خودمختار سین کیانگ اویغور چین است) بودهاست. بزرگ خان از دودمان آفاق خاجهها بوده پایتخت دولت سلاله مذکور شهر کاشغر بود. مزار آفاق خاجهها در کاشغر حالا یکی از سیاحتگاههای آن شهر به شمار رفته دروازه مزار، رواق مسجد جامع و سنگهای قبر آفاق خاجهها را کتیبههای زیاد فارسی آرا میدهند (درین کار نکو هر کس که میبندد کمر یا رب / برای خدمتش مییافت دو باغ در جنت – یکی از آن کتیبهها). زمان مأموریت دیپلماتیکم در چین از این موضع تاریخی دیدن کرده بودم و چند عکسی هم گرفتم .
دانش، از ترک جهان حال تو آسوده نشد . . .
صبح آفتابی 18 فوریه 2019 در صحن میهمانخانه ماریوت قاهره با برادران عادل دانش (سال تولدش 1949) و شریف دانش (سال تولدش 1946) ملاقات کردم. آن دو نفر عضو خاندان دانشها در مصر هستند که نسب شان بنا به روایت آنها به شخصی میرسد که او را خواجه احمد دانش مینامند. خواجه احمد دانش در قرن نزدهم از بخارا به مصر آمده در این کشور با یک زن مصری ازدواج میکند. از ازدواج خواجه احمد دانش و آن زن که نامش معلوم نیست سه پسر محمد، عبدالرحمان و محمود به دنیا میآیند. برادران عادل و شریف نبیرگان پسر یکم خواجه احمد دانش محمد دانش (سال وفاتش 1946) میباشند. عادل دانش پژوهشگر در مرکز علمی IBM در پاریس بوده همزمان رئیس شرکت روستاهای هشمند (Smart Vilages Company) است.
بنا به روایت مصاحبان من خواجه احمد دانش پس از چند سال زندگی در مصر کشور را ترک کرده بی همسر و فرزندانش به بخارا برمیگردد. همسر و فرزندان خواجه احمد دانش در شهر طنطا که در منطقه دلتای نیل واقع است به سر برده در آن شهر تکیه خانوادگی خود را تأسیس میدهند. بخاریانی که راه شان در آن سالها از مصر می گذشت عادتاً در آن تکیه (خانقاه) توقف میکردند. عادل و شریف دانش تأکید نمودند که در خانواده آنها در گذشته پختن طعامهای غیرمصری به مانند لغمان و پلو معمول بود که به بخارایی بودن جد بزرگ آنها دلالت میکند. بنا به گفتههای عادل و شریف دانش احتمال قوی وجود دارد که جد بزرگ آنها خواجه احمد دانش همان عالم و متفکر نامدار قرن نزدهم تاجیک احمد دانش است. برای تقویت گفتههای خود مصاحبان من عکس پدربزرگ خود محمد را که پسر خواجه احمد دانش است نشان دادند. در حقیقت بین عکس محمد دانش و مصوره مشهور احمد دانش که در بین دو نفر درباری منغیتی و یک نفر افسر روس هنگام سفر به سن پترزبورگ تصویر یافتهاست شباهتهای زیاد برجسته به چشم میرسد.
در بین خاندان دانشها در مصر اهل علم و هنر بسیار است و به گفته مصاحبان من علاقه خاندان آنها به علم و هنر ارثی بوده به سرسلاله آنها خواجه احمد دانش برمیگردد. گذشته از این یکی از نبیرگان خواجه احمد دانش رشاد دانش به وظیفه سفیر مصر در مالزی تعیین شده بود. به پسر خواجه احمد دانش محمد از بس که در مصر زاده شده بود با فرمان پادشاه وقت مصر فاروق شهروندی مصری داده شده بود. در پایان ملاقات عادل و شریف دانش تأکید نمودند که جهت یافتن حقیقت در مسأله پیوند خاندان آنها با احمد دانش تمام وثیقه و سندهایی را که از خواجه احمد دانش در خاندان آنها محفوظ است بار دیگر از نظر گذرانده نتیجه آن کاوش را به توجه این جانب خواهند رساند. در این راستا آنها نیت دارند که در زمان مناسب از بخارا و دوشنبه نیز بازدید کنند .
چنانکه میدانیم در آثاری که از احمد دانش باقی ماندهاست سخنی از سفر او به مصر نیست. ولی در "نوادر الوقایع" او قصه جالبی هست که "در حکایت حاجی و منافع سفر و خصلت زنان" عنوان دارد. آن چیزی که در آن حکایت در رابطه به موضوع ما جلب توجه میکند همانا سفر قهرمان اصلی آن حکایت به مصر و معاشرت او با زنان مصری بود. از سوی دیگر در نظر باید داشت که احمد دانش عالم دین هم بود و چون قاعده این طایفه مردم به حج میرفتند و مصر یکی از ایستگاههای مهم اثنای سفر حاجیان بود که مسیر مذکور را ناصر خسرو در "سفرنامه" به تفصیل بیان کردهاست. در هر صورت پاسخ قطعی را در باره نسبت خاندان مصری دانشها به احمد دانش بخاری آموزش سندهای بازمانده خواجه احمد دانش و تحلیل DNA داده میتواند. ولی متأسفانه آرامگاه علامه احمد دانش بر اثر بازسازیها در زادگاهش بخارا از بین رفتهاست. ضمناً باید عرض کرد که تحلیل DNA ثابت ساختهاست که در رگ ابیرگان خواجه احمد دانش در برابر خون قبطی (مصری) خون مردمان آسیای مرکزی نیز جارست .
چو از نوروز گردد این جهان نو ...
سفارت تاجیکستان در قاهره هر سال به مناسبت جشن نوروز جهان افروز بزم عیدانه برپا میکرد. به محفلهای نوروزی سفارت شخصان رسمی، اهل ادب و فرهنگ و هنر، روزنامهنگاران و صاحبکاران کشور محل اقامت، اینچنین سفیران کشورهای خارجی و شهروندان تاجیک مقیم مصر دعوت میشدند. سفیر تاجیکستان در سخن شادباشی اهل تالار را به مناسبت فرا رسیدن نوروز خجسته پی تبریک نموده از منشأ، ماهیت و ارزشهای والای جشن مذکور که امروزها در تاجیکستان چون هزاران سال پیش "با صد هزار نزهت و آرایش عجیب" تجلیل میگردد یاد میکرد. رمزهای نوروزی از قبیل بساط سبزه و سفره "هفت سین" که تالار ضیافت را آرا میدادند در مرکز توجه همگان قرار می گرفتند. گذشته از این به هر مهمان جشن کتابچه مصور که از فشرده مقاله دانشمند تاجیک اکبر تورسان "فرهنگ نوروز و آرمانهای سازمان ملل متحد" عبارت بود تقدیم میگردید. روزنامههای مصری در باره برگزاری جشن نوروز در قاهره خبر و مقالهها منتشر میکردند. بزرگداشت نوروز باستانی در قاهره پیوند همیشگی و ناگسستنی فرهنگ تاجیکان با نوروز را به جامعه مصری و مهمانان بزم تأکید می نمود.
به مشاهده میرسید که مصریان به نوروز علاقه خاصی دارند و این بیسبب نیست. در میان قبطیان مصر که مسیحیان بومی کشور میباشند عیدی به نام نیروز هست که در اول سال قبطی در روز یکم ماه توت برگزار میشود. در این روز که به 11 سپتامبر راست میآید موسم آبخیزی رود نیل به اوج خود میرسد و از حاصلخیزی سال نو مژده میدهد. مصریان در این جشن مراسمی نظیر ایرانیان قدیم دارند مانند برفروختن آتش و ریختن آب. شاید این عید را مصریان قدیم از ایرانیان گرفته باشند چون از زمان کامبیز دومین شاه هخامنشی (539 - 522 پیش از میلاد) مصر به تصرف ایران درآمد تا آن که حمله اسکندر مقدونی به حاکمیت سلاله هخامنشی خاتمه داد (330 پیش از میلاد). ولی به روایت دیگر نیروز واژه قبطی است که معنایش "رودها" است و به فیضان رود نیل در آغاز سال نو قبطی اشاره دارد .
با نوروز در مصر باز یک پدیده نجومی ربط داشته میتواند. آفتاب هر سال دو بار 21 مارس و 21 سپتامبر یعنی در روز اعتدال بهاری و اعتدال تیرهماهی به صورت عمودی به چهره مجسمه بزرگ ابوالهول (Sphinx) می تابد که دقیقاً برابر با اول فروردین و جشن نوروز و همچنین اول فصل تیرهماه ایرانی ست. کشف مذکور نشان میدهد که مصریان قدیم تصادفاً صخرهای را برای تراشیدن پیکر ابوالهول انتخاب نکردهاند بلکه به طور دقیق و با محاسبات علمی این صخره را با توجه به گردش سالانه زمین به دور آفتاب برگزیدهاند. ناگفته نماند که تندیس ابوالهول بزرگ که در نزد اهرامات بزرگ جیزه واقع است حد اقل 4،5 هزار سال تاریخ داشته ساختمان آن را به فرعون سلاله چهارم مصر باستانی خفرع نسبت میدهند که او تقریباً در سالهای 2558 - 2532 پیش از میلاد فرمان فرمایی کردهاست .
پایان سخن
فوریه 2007 نخستین سفر رسمی رئیس جمهور تاجیکستان امامعلی رحمان به جمهوری عربی مصر برگزار گردید که در آن بسته سندهای همکاری بین دو کشور در عرصههای گوناگون به امضا رسید. یکی از نتیجههای مهم آن بازدید تاریخی افتتاح سفارت جمهوری تاجیکستان در قاهره اکتبر 2007 بود که آن نخستین نمایندگی دیپلماتیک کشور ما در جهان عرب گردید .