بازتابی از ساختارهای کهن اسطورهای و کارکرد اجتماعی
مقدمه: اقلیم، اسطوره و ضرورتهای زیستی
ایران به دلیل قرار گرفتن در کمربند اقلیمی خشک و نیمهخشک، همواره با تهدید خشکسالی (Drought) مواجه بوده است؛ چالشی که در کتیبهی داریوش بزرگ در تخت جمشید نیز بازتاب یافته، آنجا که از اهورامزدا میخواهد کشور را در برابر «دروغ» و «خشکسالی» محفوظ بدارد. آیینهای بارانخواهی در ایران، مجموعهای از کردارهای نمایشی، نیایشی و قربانیمحور هستند که نه صرفاً واکنشی به یک بحران طبیعی، بلکه استمرار فرهنگ دورهی باستانی و اساطیر زندهی این سرزمین به شمار میروند. این آیینها از نظر ساختاری، اغلب بر دو الگوی اصلی استوارند: الگوی عروسک و دستهروی و الگوی تهیهی خوراکی نذری و نشاندار کردن آن، که هر دو اشارتی نمادین به باروری اسطورهای دارند.
۱. ریشههای اسطورهای: ایزدان آب و نبرد کیهانی
آیینهای بارانخواهی عمیقاً در باورهای دینی ایران باستان، بهویژه در ستایش ایزدان مرتبط با آب و باروری ریشه دارند.
۱.۱. تیشتر: ایزد بارانآور و نبرد با اپوش
جشن تیرگان (۱۳ تیرماه) که در تیریشت اوستا به تفصیل آمده، ریشه اصلی بسیاری از آیینهای بارانخواهی است. تیشتر (Tishtrya) ایزد/ستارهی بارانآور است که برای نزول بارانهای فراوان و زندگیبخش، در نبردی کیهانی با اَپوش (Apōsha)، دیو خشکی و خشکسالی، مبارزه میکند.
نمادگرایی: طبق اوستا، تیشتر در ده روز اول به شکل جوانی ۱۵ ساله، در ده روز دوم به شکل گاو نر و در ده روز سوم به شکل اسب (نماد سرعت و قوّت) ظاهر میشود. پیروزی تیشتر بر اپوش، که در روز تیر (روز ۱۳ام) جشن گرفته میشد، تضمینکنندهی حیات و باروری زمین بود. آیینهایی نظیر آبپاشی (آبریزان)، تقلیدی جادویی از عمل ایزد برای وادار کردن طبیعت به بارش هستند.
۱.۲. آناهیتا: ایزدبانوی آب و تبلور در عروسکها
بخش بزرگی از آیینهای عروسکی بارانخواهی، همچون چمچهگلین و بوکهبارانه، بازتابی از جانبخشی (Personification) به آناهیتا (Anāhitā) یا اردویسور آناهیتا، ایزدبانوی آبهای روان، برکت و باروری هستند.
کارکرد عروسک: عروسکهای بارانخواهی (ساخته شده با قاشق چوبی، پارو یا چوبهای صلیبی)، نمادی از الههی باروری و زن بارور هستند که با گشتاندن آنها در کوچه و پاشیدن آب بر آنها، از ایزدبانو طلب نزول باران میشود. قاشق چوبی (چمچه) در این آیینها، خود نماد خیر و برکت و روزی است. این کردارهای آیینی را میتوان «اسطورهی زنده» نامید که در آن مردم با اجرای نمایش، الگوهای کهن اسطورهای را برای تأثیرگذاری بر طبیعت تکرار میکنند.
۲. الگوهای نمایشی و تحلیل نمادین آیینها
آیینهای بارانخواهی را میتوان بر اساس نوع اجرا و نمادشناسی آنها به چند دستهی اصلی تقسیم کرد:
۲.۱. تکمگردانی (آذربایجان) – رمز بز نر
«تَکم» (Takam) در زبان ترکی به معنای «بز نر قویهیکل» یا «بز پیشقراول» است. بز نر در اساطیر خاورمیانه و ایران، از اساسیترین مؤلفههای اسطورهای و نماد برکت و زایش (Fertility) است.
تحلیل تخصصی: اگرچه تکمگردانی بیشتر آیین نوروزخوانی و بشارت بهار است، اما بز (تکه) به دلیل ارتباط با چرخه حیات دامداری و نزدیکی به روزهای زایش دامها، به صورت ضمنی بیانگر طلب برکت و فراوانی (شامل باران) است که با مضامین نوزایش (Rebirth) طبیعت پیوند میخورد.
۲.۲. کوسهگلین (اردبیل، زنجان، کردستان) – تمنای باروری
این نمایش (معروف به کوسه وهوی یا کوسه برنشین) یک نوع تقلید جادویی (Sympathetic Magic) است. با اجرای ازدواج نمادین کوسه (مردی با لباس خندهدار) و گلین (عروس نمادین)، مردم سعی در تقلید از پیوند آسمان و زمین (Hieros Gamos) دارند که در اساطیر، عامل اصلی زایش و باروری است.
زمان اجرا: این نمایش غالباً در فواصل زمانی که تغییرات اقلیمی (مثل پایان چلهی بزرگ) رخ میدهد، اجرا میشود تا با اعمال کُنش نمایشی، چرخه طبیعی را تحریک کند.
۲.۳. کوچهآشی (آذربایجان شرقی) – کارکرد اجتماعی نذر
آیین کوچهآشی در ایلخچی (آذربایجان شرقی) و آیینهای مشابه مبتنی بر پخت نذری، نشاندهندهی تلفیق سنتهای کهن (قربانی و نذر) با انسجام اجتماعی است.
اقتصاد و اجتماع: هر خانواده با اهدای یکی از اقلام مورد نیاز آش، به صورت جمعی در عمل طلب باران و برکت شرکت میکند. پخت آش و تقسیم آن میان فقرا (قحطیزدگان و مستمندان) و همسایهها، کارکردی خیریه و توزیع مجدد منابع در مواقع بحران (خشکسالی) داشته و نقش مهمی در کاهش تنشهای اجتماعی ناشی از کمبودها ایفا میکند.
نتیجهگیری: میراث ناملموس و استراتژی بقا
آیینهای بارانخواهی در ایران نه تنها میراثی غنی از فرهنگ شفاهی و نمایشهای آیینی هستند، بلکه یک استراتژی فرهنگی-اجتماعی برای بقا در اقلیمی چالشبرانگیز به شمار میآیند. این آیینها، که امروزه بسیاری از آنها در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیدهاند، بازتابی عینی از نبرد دائمی انسان ایرانی با خشکسالی بوده و پیوند ناگسستنی فرهنگ، اسطوره (تیشتر و آناهیتا)، و همبستگی جمعی را برای مواجهه با بلایای طبیعی به نمایش میگذارند. مطالعهی تطبیقی این آیینها، پنجرهای به درک ساختار ذهن اسطورهای مردمانی است که با جانبخشی به طبیعت، آن را به یاری وادار میکردند.