ای دیو سپید پای در بند ای گنبد گیتی ای دماوند
قله دماوند نه تنها بلندترین قله ایران و خاورمیانه است، بلکه در طول هزاران سال جایگاهی اسطورهای و نمادین در فرهنگ و هویت ایرانی داشته است. در میان تمام روایتها، داستان شاهنامه و زندانی شدن ضحاک به دست فریدون دردل دماوند از معروفترین و ماندگارترین افسانههای شاهنامه فردوسی است؛ روایتی که پیوندی عمیق میان اسطوره، طبیعت و فرهنگ ملی ایجاد کرده است.
بر اساس شاهنامه، ضحاک (اژدهادوش) پادشاهی ستمگر بود که پس از فریب خوردن از اهریمن، دو مار بر دوشهایش رویید. این مارها هر روز نیاز به خوردن مغز جوانان ایرانی داشتند و ضحاک برای زنده ماندن مجبور بود دستور قتل بیگناهان را صادر کند. سرانجام با قیام کاوه آهنگر و شورش مردم، فریدون جوان علیه او به پا خاست، او را شکست داد و برای همیشه در کوه دماوند زندانی کرد. گفته می شود که مادر فریدون با وابستگان خود از ترس ضحاک به کوه دماوند در دهی به نام ور که از روستاهای ناحیه لاریجان دماوند بود، پناهنده شده و در آنجا فریدون را به دنیا آورد. فریدون در آنجا رشد کرده و به سن جوانی رسید و با همراهی مردمان اطراف بر ضحاک ستمگر پیروز شد و او را در کوه دماوند در چاهی محبوس کرد.
اینجاست که دماوند، از یک کوه بلند طبیعی، به یک زندان اسطورهای تبدیل میشود؛ زندانی که در آن نماد شر و ظلم برای ابد به بند کشیده شد. همین پیوند است که کوه دماوند را در ذهن و فرهنگ ایرانی به مکانی مقدس و نمادین تبدیل کرده است. ضحاک در شاهنامه فردوسی شخصیتی است که هم بُعد انسانی دارد و هم وجهی کاملاً اهریمنی. او فرزند مرداس، پادشاهی درستکار و دادگر بود؛ اما با وسوسه اهریمن به پدرکشی دست زد و تخت شاهی را تصاحب کرد.
باورهای محلی درباره کوه دماوند این است که در روستاهای کوه پایه دماوند، مردم محلی باوردارند که بخارهای گوگردی این کوه، نفسهای ضحاک زندانی است. برخی نیز میگویند در شبهای آرام تابستان، نالههای او از دل کوه شنیده میشود؛ گویی هنوز در بند فریدون گرفتار است. این روایت نه تنها یک داستان حماسی است، بلکه درون خود پیامهای فلسفی و اجتماعی عمیقی دارد و اینکه ظلم پایدار نیست و عدالت سرانجام پیروز خواهد شد.
دماوند، پس از روایت فردوسی و شاهنامه، در طول تاریخ ادبیات فارسی همواره جایگاهی ویژه داشته است. شاعران، نویسندگان و متفکران ایرانی در اشعار و آثار خود بارها به این قله اشاره کردهاند؛ گاه به عنوان نماد مقاومت، گاه به عنوان استعارهای از شکوه و گاه به عنوان مظهر صلابت طبیعت ایران. شرایط سخت جغرافیایی و آب و هوایی دماوند، این کوه را به نمادی از مکانی دوردست و غیرقابل فرار بدل کرده است؛ که طبق اسطوره ها بهترین زندان برای اهریمن گردیده است.
روز ملی دماوند هر ساله در شب سیزدهم تیر ماه در دامنههای قله دماوند واقع در شهر رینه لاریجان توسط انجمن دوست داران دماوند کوه برگزار می شود. دمای هوا در ارتفاعات دماوند تا ۶۰ درجه زیر صفر (در زمستان) و تا یک درجه زیر صفر (در تابستان) پایین میآید. ارتفاع این کوه ۵٬۶۱۰ متر است و یک کوه آتشفشانی مطبق و نیمه فعال است و فعالیتهای آتشفشانی این کوه در حال حاضر محدود به تصعید گازهای گوگردی است. آخرین فعالیتهای آتشفشانی این کوه مربوط به ۳۸۵۰۰ سال قبل بوده است. همچنین این کوه را با نام های بیکنی و جبل لاجورد نیز ثبت کرده اند.
ناصرخسرو قبادیانی بلخی در اوایل سفرنامه خود در باب کوه دماوند آورده است: «میان ری و آمل کوه دماوند است مانند گنبدی که آن را لواسان گویند». لواسان در زبان پارسی میانه (پهلوی) به معنای تیغه کوهی است که محل طلوع خورشید میباشد.
همچنین نام دماوند بر گرفته از دم به معنای بخار و آوند به معنای مه و دود و بخار آتشفشان، می باشد.
قلهٔ دماوند در فرهنگ کشور ایران مظهر پایداری و استواری و یک نماد ملّی است و همچنین مضمون اشعار بسیاری از شاعران قرار گرفته است و در طول یکصد سال گذشته، تصویر کوه دماوند بارها بر رو یا پشت اسکناسهای رسمی منتشره ایران به چاپ رسیده است.