اورهان پاموک» نویسنده ترکیهای برنده نوبل ادبیات در جدیدترین مصاحبهاش از مقایسه «شاهنامه» فردوسی و «شاه ادیپ» سوفوکل و تاثیر این دو اثر کلاسیک بر رمان جدید خود «زنی با موهای قرمز» صحبت کرده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی اکو،«اورهان پاموک» نویسنده رمانهایی چون «برف»، «نام من سرخ» و اخیرا «زنی با موهای قرمز» است که سال ۲۰۰۶ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. او علاوه بر اینها چندین کتاب دیگر در زمینه مقاله و آثار غیرداستانی درباره کشورش ترکیه منتشر کرده که اکثرا در مجله «نیویورکر» به چاپ میرسند.
پاموک از جمله چهرههایی است که بارها به خاطر صحبت کردن درباره آزادی بیان از سوی دولت ترکیه مورد انتقاد قرار گرفته و حتی پایش به دادگاه باز شد.
نسلکشی ارمنیها و رویکرد ترکها در مقابل کردها از دیگر مباحث حاشیهداری است که این نویسنده به آنها میپردازد.
اورهان پاموک ۶۵ ساله چندی پیش رمان «زنی با موهای قرمز» را روانه بازار کرد.
داستان این کتاب درباره یک چاهکن و شاگردش در شهری خارج از استانبول است که روابطشان به هم میخورد.
«پاموک» در این رمان هم به موضوعاتی چون تاریخ ترکیه، فاصله بین جامعه شهری و روستایی و روابط بین نسلها پرداخته است.
او در مصاحبه تلفنی اش با مجله آنلاین «اسلیت» درباره تاثیر شاهنامه بر رمایش این چنین گفت:
از آنجا که رمان «زنی با موهای قرمز» ریشههای احساسی و شخصی دارد، شباهتهایی داستانی با «شاه اُدیپ» سوفوکل دارد که درباره کشته شدن پدر توسط پسر نوشته شد و همینطور با «شاهنامه» قصه حماسی فردوسی - شاعر پارسی - هم ارتباط دارد.
«شاهنامه» داستان رستم و سهراب و نقطه مقابل «ادیپ» است چون این بار پسر است که به دست پدر کشته میشود.
داستان یک پسرکشی است. اینها متون معیار تمدنهای غربی و اسلامی هستند.
میدانید من هر سال، یک ترم در دانشگاه کلمبیا تدریس میکنم و بالای کتابخانه «باتلر» این دانشگاه با حروف بزرگ نام «سوفوکل»، «ارسطو»، «افلاطون» و «شکسپیر» دیده میشود. کلمبیا در تدریس کلاسیکها خوب کار میکند. از خودم پرسیدم: پس آثار کلاسیک و شرقی چه میشود؟ چیزی برای مقایسه با «شاه ادیپ» چه؟
ما تمایل داریم «ادیپ» را با فردپرستی پیوند دهیم چون او پدرش را میکشد و آنها هنوز به او احترام میگذارند.
ما تمایل داریم رستم را، پدری که پسرش را میکشد، به تمرکز قدرت و استبداد وابسته بدانیم. چرا؟ چون تمام متن «شاهنامه» فردوسی حول محور توجیه کردن پدری (رستم) است که پسرش (سهراب) را به قتل میرساند.
ما به «ادیپ» احترام میگذاریم، رنج او را با مهربانی درک میکنیم. وقتی او را میفهمیم، به تخطی او هم احترام میگذاریم.
من میخواستم درباره این چیزها بنویسم - پدرها، پسرها، فقدان پدرها، تنهایی پسرها.