"وحدت فرهنگی" با ثبت مشترک نگارگری در یونسکو

"وحدت فرهنگی" با ثبت مشترک نگارگری در یونسکو
پژوهشگر هنرهای سنتی گفت: نگارگری در حقیقت میراث هنری بسیار عظیمی است که در ایران و بخش هایی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، قفقاز، ترکیه و عراق مشترک بوده و ثبت جهانی مشترک آن در یونسکو، می تواند به عنوان یکی از عناصر وحدت بخش فرهنگی هنری نقشی مثبت ایفا نماید.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی اکو به نقل از ایرنا پرونده هنر نگارگری (مینیاتور) در پانزدهمین کمیته جهانی میراث ناملموس سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو - UNESCO) به میزبانی جامائیکا و از ۲۴ تا ۲۹ آذر ۹۹ (۱۴ تا ۱۹ دسامبر ۲۰۲۰) جلسه عصر چهارشنبه (۲۶ آذر) از سوی ایران به صورت مشترک با کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان کمیته جهانی مطرح و پس از بررسی با رای اکثریت آرا و بدون مخالفت به عنوان پانزدهمین میراث ناملموس ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد.

رضا میرمبین پژوهشگر هنرهای سنتی در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا درخصوص ثبت نگارگری و نگارگران ایرانی در یونسکو گفت: شاید کمتر هنری از هنرهای سنتی ایران به اندازه نگارگری در وضعیت تناقض آمیزِ مشهوریت و در عین حال، مهجوریت قرار داشته باشد و یکی از مهمترین کارهایی که کمک می کند این هنر ملی از مهجوریت دربیاید؛ ثبت پرونده نگارگری یا مینیاتور است.
وی افزود: این پرونده به صورت مشترک میان ایران، ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان ثبت شد و در کنارآن پرونده پنج تن از نگارگران پیشکسوت  همچون محمود فرشچیان، مهین افشان پور، مجید مهرگان، محمدباقر آقامیری و اردشیرمجرد تاکستانی به عنوان گنجینه زنده بشری در یونسکو ثبت گردید.

 استاد محمود فرشچیان 


به گفته میرمبین ثبت پرونده نگارگری علاوه بر افزایش اعتبار بین المللی این هنر موجب شد تا نگاه داخلی نیز معطوف به نگارگری شود. ثبت پرونده نگارگری یا مینیاتور در یونسکو به همت مشترک دفتر ثبت آثار و حفظ و احیاء میراث معنوی و طبیعی معاونت میراث فرهنگی و پژوهشکدۀ هنرهای سنتی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری (هردو زیر مجموعۀ وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی انجام گرفت. 
 این پژوهشگرهنرهای سنتی ادامه داد: این امر، دستاورد بسیار مهمی برای ایرانی‌ها در عرصه ملی و بین‌المللی به شمار می رود. زیرا نگارگری که جهانیان آن را به عنوان مینیاتور می شناسند، در حقیقت میراث هنری بسیار عظیمی است که در تمام قلمرو ایران فرهنگی (ایران امروزی و بخش هایی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، قفقاز، ترکیه و عراق) مشترک بوده و می تواند به عنوان یکی از عناصر وحدت بخش فرهنگی هنری نقشی مثبت ایفا کند.

از سوی دیگر نمی توان منکر اهمیت ثبت پرونده های مذکوردر یونسکو شد و از این پس، هنر نگارگری و هنرمندان آن نیز با حیثیتی جهانی می توانند در کنار دیگر هنرها به افتخارآفرینی بپردازند. 

این پژوهشگر ادامه داد: البته این هنر همانند هر هنر دیگری مشکلاتی دارد که نیازمند آسیب‌شناسی و تطبیق با شرایط موجود بوده تا بتواند سیر صعودی خویش را ادامه دهد. یکی از مشکلات پیش روی نگارگری معاصر، متناقض نگری تاریخی است که اجازه نمی دهد این هنر بتواند در شرایط حساس و بحرانی، با سرعت وارد عمل شده و دغدغه های روز را با توجه به مقتضیات خود نشان دهد. این هنر در اغلب اوقات به مجالس موضوعی  روی آورده و کمتر به مجالس روایی  می پردازد که برای رفع این مشکل، نیاز به پژوهش‌های بنیادی-کاربردی و گسترش آموزشِ پژوهش محور است.

خوشبختانه طی دو دهه گذشته نیز برخی رشته های دانشگاهی مرتبط مانند کتابت و نگارگری تصویب و مشغول جذب دانشجو  شده اند و همین موضوع کمک می کند تا زمینه ای برای تطبیق این هنر با شرایط و اتفاقات روز فراهم شود.

 میرمبین ادامه داد: یکی از علل مهم توفیق نیافتن هنر نگارگری در مقیاس ملی و جهانی، فقدان درک صحیح جامعه هنری اعم از هنرمندان و مخاطبان از مفهوم تاریخ در بستر هنر است. عدم درک صحیح از هنر نگارگری، نگارگران را بیش از پیش به دوری از متن جامعه و نیازهای آن و گرایش به عزلت‌نشینی و افتخارهای ذهنی خودنهاده سوق داد. ثبت پرونده نگارگری در یونسکو کمک می کند تا از تداوم این عزلت نشینی جلوگیری شود و زمینه ای برای رشد نگارگری مطابق با نظریات روز فراهم گردد. 


به گفته میرمبین، نگارگری ایران در تداوم مکاتب قدیمی پدید نیامده، بلکه حاصل کنش‌ها و واکنش ‌های نیروهای فرهنگی‌ـ‌اجتماعی پیش و پس از مشروطه و رجعت به سنت تاریخی‌-اسطوره‌ایِ نه‌چندان واضحی است که بدون درکی کامل از «ایسم‌های» اروپایی، می کوشیدند امکان قرائتی نوین از فرهنگ دینی، مطابق با نیازهای روز فراهم آورند.

همه ادعای شناخت این هنر را با عنوان عام مینیاتور دارند، اما حتی نمی دانند مکاتب تاریخی و سبک های معاصر آن کدام هستند. نگارگری ریشه در نقش پردازی های باستانی آسیای غربی باستان (سومر، اکد، مصر، بابِل، آشور، هیتی، میتانی و...) دارد که به ویژه پس از ورود هنر یونانی و امتزاج در دورۀ اشکانی،  در تصویرپردازی عصر ساسانی و سرانجام، نقاشی های مانوی به واپسین جلوۀ خود در ایران پیش از اسلام می رسد.

به گفته این مدرس دانشگاه، در دوره امویان شاهد تلفیق نقاشی بیزانسی با نقاشی ایرانی هستیم و به مرور این تلفیق هنری منجر به تاسیس مکتب بغداد شد. در دوران سلجوقی و خوارزمشاهی شاهد مکتب سلجوقی هستیم و پس از یورش ویرانگر مغول، مکاتب شیراز  و مکتب ایلخانی- که به تبریز اول و تبریز مغول نیز شهرت دارد- شکل گرفت.
وی با اشاره به مکتب هرات و آثار درخشانی که در دوره تیموری و مکتب تبریز- یا تبریز دوم- در دوره صفوی خلق شده اند؛ گفت: این مکاتب با شیوۀ مشهد ، مکتب قزوین و اصفهان در زمان صفویه آخرین جلوه های اصیل نگارگری محسوب میشوند و در اعصار افشاریه، زندیه و قاجاریه نقاشی رایج، فاصلۀ معناداری با نگارگری سنتی پیدا می کند.
میرمبین با اشاره به احیاء نگارگری در دوره قاجار گفت: در اواخر دوره قاجار به همت هادی تجویدی و حسین طاهرزاده بهزاد، نگارگری دوباره احیاء شد وشاهد ظهور نسلی از استادان بنام مانند محمدعلی اسماعیل زاویه، ابوطالب مقیمی، علی کریمی، علی مطیع و حسین بهزاد هستیم.
این مدرس دانشگاه در پایان گفت: با خدمتی که نگارگران نسل اول پس از احیاء این هنر کردند، این سنت هنری تداوم پیدا کرد و جای بسی خوشحالی است که امروز شاهد استادانی بی نظیری چون محمود فرشچیان، مهین افشانپور، مجید مهرگان، محمدباقر آقامیری و اردشیر مجرد تاکستانی هستیم، استادانی که هر یک در نگارگری سبکی منحصر به فرد دارند و جزو گنجینه های بشری زنده این سرزمین به شمار می روند.

۱۶ دی ۱۳۹۹
تعداد بازدید : ۳۰۰
کد خبر : ۴,۱۴۴

نظرات بینندگان

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.