"دینم عشق است" عنوان کتاب غزل های شاه منصور شاه میرزا، ادیب تاجیک در انتشارات "ادیب" شهر دوشنبه با شمارگان 200 نسخه منتشر شد. به کتاب شاعر جوان استاد مهمان بختی، نویسندة خلقی تاجیکستان و برندة جایزة ادبی به نام رودکی پیشگفتار صمیمانه نوشتهاند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی اکو در این سرسخن از جمله آمده است: "شاه منصور شاه میرزا اساساً نویسنده است. نویسندهای که سبک خودش را دارد. کتاب داستانهایش "باغ شفتالو"را سال 2020 انتشارات "ادیب" از چاپ برآورد. امّا با خواندن اوّلین مجموعة اشعارش (سال 2018 کتاب غزل هایش "می خواستم پرنده شوم" از طرف نشر "ثالث" در تهران چاپ و به دست خوانندگان فارسیزبان رسید)، هرچند که در عرصة شعر به قولی نوقلم، تازهوارد است، درمییابیم که با شاعر تا جایی کارآزموده و خوشذوقی روبروییم که از دریچة به خود خاص و نگاه تازه و مفتون کننده به دل خوانندة خوشسلیقهاش راه مییابد.
شاعری که نگاه مشاهدهکارانه به جهان و انسان دارد و با بکارگیری صحیح زبان و ساختار آن و کاربرد تشبیه و استعاره و دیگر عناصر شعر، سعی میکند، تا چیز تازهای را برای خواننده پیشنهاد کند".
استاد مهمان بختی ضمن تحلیل و بررسی غزل های شاه منصور در ادامه افزودهاند: "محتوای غزل های این مجموعه اکثراً نبرد نرم و گاه شدید غم و شادی، خنده و اشک و سیاهی و سپیدیست که به پندار گوینده این دو مفهوم همیشه دنبال هم بودهاند، هرچند که هیچ کدامی از این مفاهم پاینده و ابدی نیست و در نگاه اوّل در این سرودهها حزن و غم پیروز به نظر مینماید و یک حسیات غمانگیزی در دل گویندة آن نهفته است، ولی با تصویر زیبایی که شاعر در مقابل این گفتههای بالا قرار میدهد، میبینیم که عمق سروادهها با چیرگی و دلانگیزی سرور و شادی به پایان میرسد.
یکی از خصوصیت های نظررس غزل های شاه منصور، در کنار عناصر توصیفی، که در ادبیات تاجیکی-فارسی نمونة پیشینه دارد، آفریدن حالت و تصویرهای زنده و باوریبخش اوست که در کنار رعایت وزن و معنی و خوشآهنگی سخن توانسته است احساساتش را با بهترین شکل بیان کند:
ای روزهای گمشده یادی نمیکنید،
از من که از شما دل خود برنداشتم.
و این همه بیواسطه از مطالعة پیوستة وسیع و هم درک شاعر از دایرة حسن و بلاغت شعر دلالت میکند".
یادآور میشویم که پیش از این شاه منصور کتاب های "سرمة دل" (در همکاری با پدرش شاه میرزای خواجهمحمّد، خجند، 1996)، "هزار قندیل" (خجند،"ناشیر"، 1999)، "مادرنامه" (دوشنبه، "دیوشتیچ"، 2006)، "دولت بیزوال" (دوشنبه، "ادیب"، 2010) و "باغ شفتالو" ("ادیب"، 2020) را تألیف و تهیه نموده است.
گفتنیست شاه منصور شاه میرزا کارشناس فرهنگی تاجیکستان در مؤسسة فرهنگی اکو است و در معرفی ادبیات تاجیک در کشور میزبان این سازمان، ایران فعالیّت های مؤثر انجام داده و در تدوین و نشر کتاب های "نسیمی از بخارا" (ترجمة اشعار استاد رودکی با زبان های روسی، انگلیسی و خطّ سریلیک، تهران، 2010)، "دیوان" رودکی (تصحیح و پژوهش قادر رستم، تهران، مؤسسة فرهنگی اکو، 2011)، "یک بیت پرنیان" (مجموعة مقالههای دانشمندان تاجیک دربارة احوال و آثار رودکی، تهران، 2017)، "بازگشت خواجه نصرالدین"، نوشته تیمور ذوالفقاراف (ترجمه از زبان روسی به فارسی، تهران، 2018)، "ساتم الغزاده و فرهنگ ملّی"، نوشتة سراجالدّین امامعلی (برگردان از خط سریلیک به فارسی، تهران، 2019)، "گردش دیوباد"، اثر عبدالحمید صمد (برگردان از سریلیک به فارسی، تهران، 2018)، "روزگار و آثار کمال خجندی"، نوشته دکتر بدرالدین مقصودزاده (تهران، 2020)، "یار میآید!"، از قطبی کرام (تهران، نشر آرون، 2020)، "چهل درس کمال"، سروده ثریا حسن سلطان (برگردان به خط فارسی، تهران، نشر آرون، 2020)، "ورق حُسن"(تحقیق پیرامون کمال خجندی و شعر او)، نوشته دکتر بدرالدین مقصودزاده سهم باسزا گذاشته و دو کتاب قطبی کرام، "ز گل و خاک شعلة آتش" و "قتل طغرل" (هردو تهران، آرون، 2020) با مقدّمه و تلاش او به نشر رسیدهاند.
کتاب "دینم عشق است" تحت نظر عبدالجلیل امان، دانشمند جوان و منتشر شده و فرخندة، دختر شاعر آن را تزیین نموده است.
یک غزل را از این کتاب به عنوان مشت نمونة خروار چون ارمغان به پیشگاه دلبستگان شعر معاصر تاجیکستان تقدیم میداریم:
خستهام، حوصلة شعر و غزل در من نیست،
بسته بر میخ جفایم، رمقی در تن نیست.
به که گویم غم غربت، که دلم میترکد،
بسکه یک محرم اسرار در این برزن نیست.
سینهام کُندة قصّاب پُر از زخم تبر،
در دلم شور و نشاطی سر یک سوزن نیست.
یوسف از دست زلیخا به خدا برد پناه،
شاهد وسوسه جز پارة پیراهن نیست.
آه دل پردة افلاک درید، امّا حیف
پیش تو حجم غم اندازة یک ارزن نیست.
دردم اندازه ندارد، که خودم میدانم،
روزگاریست، که دل در پی خندیدن نیست.
خانه بی روزنة عشق نفسگیر شده،
چلچراغ دل صدپارة من روشن نیست.
حرمت عشق بزرگ است به نامت سوگند،
که در آیین من اندیشة دل کندن نیست.
ای، که مانند من از سایة خود میترسی،
دل من خانة عشق است، بیا، آهن نیست.