اگر فکر می‌کنید عزیزکرده‌ی خدا هستید، تمنای مرگ کنید

محمدعلی موحد مفهوم «تمنای مرگ» را در اندیشه‌های شمس و مولانا بررسی کرد
اگر فکر می‌کنید عزیزکرده‌ی خدا هستید، تمنای مرگ کنید
محمدعلی موحد مفهوم «تمنای مرگ» را در اندیشه‌های شمس و مولانا شرح داد و گفت: شمس تمنای مرگ را معیار و محک خلوص ایمان می‌داند.

چهارمین درس‌گفتار استاد محمدعلی موحد درباره‌ی مقالات شمس در بنیاد شمس تبریزی و مولانا با حضور اهالی عرفان، ادب و پژوهش‌های حکمی و دینی، عصر روز شنبه 21 آبان برگزار شد و  محقق عرفان و ادب ایران از  تمنای مرگ و در عین حال شیفتگی زندگی شمس تبریزی سخن گفت.

استاد محمدعلی موحد، با اشاره به این‌که ما اختیار خود را به شمس سپرده‌ایم و هرجا ما را می‌کشاند، به دنبال او می‌رویم؛ حدیث شمس را باید شاعرانه خواند. او دیوان ندارد، اما شاعرترین شاعران ماست. همین که از یک حدیث تصاویر متعدد ارائه می‌دهد، کار یک هنرمند است.

او عنوان کرد: شمس تبریزی که مرگ را نوید ملاقات خدا می‌داند، دلیلی نمی‌بیند که کسی در مرگ دیگری ماتم بگیرد. غرض از طرح حکایت‌ها، اینست از محتوای آن گریزی به تعالیم کلیدی شمس و مولانا و مسأله مرگ به عنوان یکی از این تعالیم داشته باشیم. انسان زمانی که چشم می‌گشاید، خود را در برابر دو راز بزرگ زندگی و مرگ می‌بیند؛ نه آمدن در اختیار ماست و نه رفتن. آمدن ما با ناآگاهی بوده و چیزی درباره‌اش نمی‌دانیم، اما رفتن‌مان به دلیل مسبوق به آگاهی بودن بسیار گران و سنگین است. کشیدن بار گران معمای حیات و مواجهه با بن‌بست مرگ برای ما بسیار دشوار است.

موحد با اشاره به این‌که گرامی‌ترین برتری بشر بر سایر موجودات، آگاهی اوست، اظهار کرد: درنگ درباره‌ی مرگ و احساس درماندگی در برابر مرگ هم محصول آگاهی است. سایر جانوران که از این امتیاز برخوردار نیستند، نه در پی معنای زندگی هستند و نه مرگ برای‌شان معماست. چنین است که انسان‌ها هم برای خلاصی از اندیشه‌ مرگ و زندگی، دانسته و ندانسته از مزیت آگاهی بیزاری می‌جویند و می‌خواهند کاری کنند که از آگاهی فاصله بگیرند و دست در دامن مخدرهایی می‌زنند که آن‌ها را گرچه برای مدتی کوتاه از عالم آگاهی و هوشیاری و درنگ در باب آن دو راز بزرگ بیرون ببرد. آن عالم مستی و بی‌خبری چیزی جز حجابی موقتی برای آگاهی و هوشیاری نیست. تنها مخدرات و مسکرات هم نیستند که انسان برای نجات از مزه‌ی تلخ آگاهی و هوشیاری به آن‌ها پناه می‌برد؛ عوامل سکرآور محترمانه تر دیگری در دسترس انسان‌ها قرار دارد که تأثیرشان در پر کردن زمان زندگی و باقی نگذاشتن فرصت برای تفکر کم‌تر از تأثیر مواد مخدر نیست؛ مهم‌ترین آن‌ها کار است که انسان‌ها را به خود مشغول می‌دارد.

محمدعلی موحد در بخش دوم سخنانش به خواندن پاره‌هایی از مقالات شمس تبریزی و انعکاس آن‌ها در کلام مولانا پرداخت و تصریح کرد: یکی از راه‌های اصلی برای فهم شمس و مولانا، ارجاع آن‌ها به یکدیگر است. سخنان این دو بزرگوار مفسر یکدیگرند و می‌توان سرچشمه‌ی بسیاری از رویکردهای مولانا را در آموزه‌های شمس جست و سرچشمه بسیاری از اشارات شمس را در آثار مولانا یافت. مقالات شمس و مثنوی مولانا را می‌توان صدر و ذیل یک دستگاه فکری دانست که محکمات و متشابهات یکی در محکمات و متشابهات دیگری معنا می‌شود. در دست نبودن مقالات سبب انحراف عظیمی در تفسیر مثنوی بوده که اندیشه مفسران را به آرا و مکتب ابن عربی معطوف کرده است. کشف مقالات نقطه عطفی در برخورد با مثنوی به شمار می‌آید و از همین‌رو حق آن است که هر قطعه‌ای را که از مقالات شمس می‌خوانیم، از بازتابش در مثنوی مولانا نیز یاد کنیم.

موحد در ادامه با اشاره به تحقیقاتی که مآخذ قصه‌های مثنوی را بررسی می‌کنند، خاطرنشان کرد: بررسی این موضوع که مولانا این قصه‌ها را از مقالات شمس برداشته، چیزی را ثابت نمی‌کند. اصل مسأله اندیشه‌ها و رویکردهایی است که این قصه‌ها در تبیین آن‌ها به کار گرفته شده‌اند. مهم این است که نگرش‌ها و برداشت‌ها از کجا آمده‌اند. از طرفی شمس معتقد است که سالک آگاه باید در حالت انتظار مرگ باشد و اگر هنوز چنین حالتی پیدا نکرده است، باید بکوشد تا آن را حاصل کند. البته انتظار با دلهره و تب و تاب همراه است، اما دلهره و انتظاری که مورد نظر شمس است، دلهره‌ برخاسته از شور و شوق است.

او پس از بازخوانی تکه‌ای از حکایت شمس خجندی در مقالات شمس به بیان بازتاب این قصه در مثنوی پرداخت و ابراز کرد: مولانا قصه را از محور یک شخص خاص خارج می‌کند و مراسم عزاداری را به شیعیان حلب نسبت می‌دهد که روز عاشورا در یکی از دروازه‌های این شهر عزاداری می‌کردند،‌ شاعری از دروازه وارد می‌شود و از علت عزاداری سؤال می‌کند. در دفتر ششم مثنوی آمده «نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه حلب»؛ بدان معنا که مولانا هنرمندانه در قصه‌ شمس تصرف می‌کند. شمس در مجلس برای جمعی سخن گفته، اما مثنوی باید ورای انسان‌های موجود باشد. مولانا می‌خواهد مثنوی را برای آیندگان بگوید. قصه‌های ما این مشکل خاص بودن را دارند که نمی‌توانیم جهانی ببینیم، اما مولانا این کار را می‌کند. هرچه را که در مقالات می‌بینید، بازتاب هنرمندانه‌اش در مثنوی با تصویر زیباتر و گسترده‌تری دیده می‌شود. باید این آثار را جور دیگری خواند.

این پژوهشگر با اشاره به آیاتی از قرآن درباره‌ی مرگ و انعکاس آن‌ها در اندیشه‌های شمس و مولانا، با تصریح بر اینکه در نگاه شمس هیچ گسستگی‌ای میان زندگی این دنیا و یوم الحساب پیدا نیست و به پنج تعبیر شمس از یک آیه‌ی قرآن و حدیث پیامبر (ص) و انعکاس این معانی در شعرهای مولانا پرداخت و ابراز کرد: شمس تمنای مرگ را معیار و محک خلوص ایمان می‌داند. اینک باید پرسید تمنای مرگ به چه معناست؟ آیا معنای آن بیزاری از دنیا و گریز از زندگی است؟ می‌دانیم که شمس با ریاضت و چله‌نشینی و ترک دنیا میانه‌ای ندارد.

او با اشاره به فراوان بودن شکایت از زمین و زمان و فلک کج‌مدار در دیوان‌های شاعران یادآوری کرد: در کتاب کوچک «شمس تبریزی» فصلی با عنوان جهان شادمانه شمس نوشته‌ام و با آوردن تکه‌هایی از مقالات می‌خواهم این معنا را روشن کنم که شمس نه دشمن زندگی بلکه شیفته‌ی آن است. حدیث شمس را باید شاعرانه خواند. او دیوان ندارد، اما شاعرترین شاعران ماست. همین که از یک حدیث تصاویر متعدد ارائه می‌دهد، کار یک هنرمند است.

موحد سپس بیان کرد: مولانا نیز سرور و بهجت ناپیدای کرانه را تصویر می‌کند. غزلی مردف به «عیش» دارد که در آثار هیچ شاعری یافت نمی‌شود. بی من بودن و با شاه جهان تنها بودن عالمی دیگر است که در این جهان تنها می‌توان مژده آن را دریافت. اشتیاق مرگ تمنای موت نیست؛ تمنای حیات است و مرگِ بی‌مرگی است. تمنای مرگ، تمنای زندگی جاودان و غوطه خوردن در ابدیتی همیشه زنده و تابنده است. اگر فکر می‌کنید عزیز کرده‌ی خدا هستید، تمنای مرگ کنید.

استاد محمدعلی موحد، کلام خود را با خواندن مناجاتی که دفتر پنجم مثنوی مولانا به آن ختم می‌شود، تمام کرد.

در پایان این نشست که با حضور بیش از 250 نفر از اهالی و علاقمندان به عرفان و ادبیات فارسی همراه بود، توفیق سبحانی با اشاره به گفتار محمدعلی موحد عنوان کرد: انعکاس گریستن شمس خجندی بر اهل بیت (ع) در جمله‌ای از حضرت زینب (س) دیده می‌شود. در کوفه زمانی که ماجرای کربلا را شرح دادند،‌ مردم گریستند. حضرت فرمودند: بر برادر من گریه می‌کنید؟ باید بر شما گریه کرد.این مجلس برای من معادل یک سال خواندن مثنوی مولانا و مقالات شمس تبریزی بود.

چهارمین درس‌گفتار محمدعلی موحد درباره‌ی «مقالات شمس تبریزی» در مرکز آموزش مؤسسه فرهنگی اکو در بنیاد شمس تبریزی و مولانا برگزار شد و با رونمایی از کتاب مقالات شمس و لوح تصویری مجموعه درس‌گفتارهای بنیاد شمس تبریزی و مولانا همراه بود.

 

۲۱ آبان ۱۳۹۱
تعداد بازدید: ۲۵۸
کد خبر : ۶۵۸

نظرات بینندگان

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.