این مساله حل می‌شود... نمی‌شود!

سرنوشت تار ایرانی
این مساله حل می‌شود... نمی‌شود!
۴۰ سال می‌گذرد از آن زمانی که یونسکو تصمیم گرفت آثار مهم تاریخی و فرهنگی بشر را که دارای اهمیت جهانی است، در فهرستی جمع‌آوری کند تا آنان به عنوان گنجینه‌ای گرانبها برای تمام مردم جهان حفظ شوند.

 

 

 از آن زمان تاکنون ایران نیز بسیاری از منابع تاریخی و فرهنگی خود را به ثبت رسانده است. چعازنبیل، تخت‌جمشید، میدان نقش‌جهان اصفهان، تخت‌سلیمان، ارگ بم، پاسارگاد، گنبد سلطانیه، سنگ‌نبشته بیستون، مجموعه کلیساهای آذربایجان، سازه‌های آبی شوشتر، بازار تبریز، آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی، باغ ایرانی، مسجدجامع اصفهان، برج گنبد قابوس و... . در این لیست اما بسیاری از منابع فرهنگی ما همچنان به ثبت نرسیده‌اند که اگرچه این امیدواری وجود دارد این اتفاق به تدریج رخ دهد، اما نمی‌توان این مساله را نادیده گرفت که هم‌اکنون کشورهای همسایه ایران و به‌خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس در این زمینه فعال شده‌اند و از آنجا که خود سهم اندکی در شکل‌گیری فرهنگ و تمدن جهانی دارند، بسیاری از مفاخر فرهنگی و موضوعات تاریخی ایران را به نام خود به ثبت می‌رسانند. حالا دیگر این داستان پر از اشک چشمی است که یادمان بیاید، ترک‌ها مولانا را به نام خود کردند و تاجیکستان نوروز را و بسیاری دیگر از کشورها، شخصیت‌های ملی‌مان را. در این میان اما ثبت تار ایرانی به نام آذربایجان افسوسی بزرگ بود که روزهاست فضای موسیقی کشور را تحت‌تاثیر خود قرار داده است. 

 آنان که به حق خود راضی نیستند
آذری‌ها پیش از این عاشیق‌ها را به نام خود به ثبت رسانده بودند، در حالی که عاشیق‌ها خود بخش مهمی از موسیقی نواحی ایران را به خود اختصاص می‌دهد. آنان حالا پا را فراتر گذاشته و‌ سازی را که بسیاری از اهالی موسیقی متفق‌القول هستند که مادر سازهای ایرانی است، به نام خود به ثبت رساندند، آن هم بی‌توجه به این موضوع که تار آذری چه تفاوت‌های فاحشی با تار ایرانی دارد؛ از شکل ظاهری‌اش گرفته تا سیم‌ بندی و حتی جنس سیم و چوبی که از آن استفاده می‌شود. یونسکو درباره ثبت جهانی تار به نام آذربایجان گزارش داده: «تار نوعی ابزار موسیقی زهی ساخته‌شده از چوب درخت توت و تو خالی با تارهای بلند است که در سراسر روستاها و شهرهای آذربایجان ساخته می‎شود. این ساز دارای ویژگی سازهای سنتی است و در مراسم مختلف؛ از عروسی و جشن و عیدهای گوناگون و میهمانی‌های سنتی گرفته تا کنسرت‌ها و همایش‌های امروزین نواخته می‎شود. این ساز که بدنه‎ای توخالی و از جنس چوب دارد، به شکل هشت انگلیسی است و به‌صورت افقی در دستان نوازنده قرار می‌گیرد. این ساز دارای هفت تار فلزی است که با زخمه نواخته می‎شود.» 

 تار آذری چیست؟ 
آذری‌ها بی‌توجه به اهمیت ساز، خودشان تصمیم گرفتند تار ایرانی را نیز به نام خود ثبت کنند. در حالی که با کمی انصاف به راحتی می‌توان این مساله را فهمید که تار آذری خود منشعب از تار ایرانی است. آنچنان که محمدرضا درویشی در کتاب دایره‌المعارف سازهای ایران درباره تار آذربایجانی چنین نوشته است: «از آنجا که در سده‌های گذشته جمهوری‌های آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، تاجیکستان، ازبکستان و نخجوان در قلمروی سیاسی ایران قرار داشتند وجود سازهای مشترک در این قلمروی وسیع امری طبیعی بوده است. تصویرها و سندهای به دست آمده حاکی از آن است که تار ایرانی حداقل در قرن هجدهم میلادی در ارمنستان، قفقاز، آذربایجان، تاجیکستان و ایران کنونی رایج بوده است. در قرن هجدهم میلادی نوازنده و موسیقیدانی به نام میرزا صادق اسداوغلو (صادق‌جان) در شهر شوشا، تار آذربایجانی را با ایجاد تغییراتی روی تار ایرانی به وجود آورد. پاره‌ای از این تغییرات عبارتند از«افزایش تعداد وترها»، «کم‌کردن حجم کاسه طنینی»، «تغییر دستان‌بندی»، «تغییر کوک»، «تغییر شکل دسته ساز»، «تغییر شیوه به دست گرفتن تار»، «تغییر شیوه نواختن مضراب» و چند مورد دیگر.
کاسه تار آذربایجانی یک تکه است و در مقایسه با تار فارسی کوچک‌تر و کم‌حجم‌تر است. حجم کمتر کاسه و صاف‌بودن پشت آن این امکان را به نوازنده می‌دهد تا آن را به راحتی روی سینه خود قرار دهد. دهانه کاسه و نقاره در مقایسه با تار فارسی بازتر است و به همین دلیل سطح پوستی که روی کاسه و نقاره کشیده می‌شود، بیشتر است. روی سرپنجه، ۹ عدد گوشی وجود دارد (شش گوشی بزرگ و سه گوشی کوچک). از آنجا که تار آذربایجانی معمولا ۱۱ وتر دارد بنابراین این ۱۱ وتر باید به ۹ گوشی متصل شوند. جنس مضراب نیز از جنس گاومیش یا مواد مصنوعی ساخته می‌شود و طول آن حدود دو و نیم سانتی‌متر است. در حالی که این تغییرات فاحش وجود دارد، تار ایرانی به نام آذری‌ها به ثبت رسیده و به همین خاطر است که داد اهالی موسیقی درآمده است.

 داریوش پیرنیاکان: تنها مساله موسیقی نیست
داریوش پیرنیاکان یکی از چیره‌دست‌ترین نوازندگان تار است. او شاگرد علی‌اکبرخان شهنازی است که خود از استادان چیره‌دست این ساز به حساب می‌آید. 
داریوش پیرنیاکان نیز چون دیگر اهالی موسیقی از اتفاق رخ داده عصبی و ناراحت است و کاستی مسوولان فرهنگی و همچنین نماینده ایران در یونسکو را عامل این مساله می‌داند. اما در عین حال این امیدواری را به کسانی که از این موضوع آزرده هستند، می‌دهد و در گفت‌وگو با ما می‌گوید: «هنوز هم راه برای جبران این اشتباه بزرگ وجود دارد. می‌توان اسناد و مدارک مهمی جمع‌آوری و به یونسکو ارائه کرد تا مشخص شود چه اشتباه بزرگی صورت گرفته است. هم آذربایجانی‌ها که با این حرکت‌شان به فرهنگ ما تاخته‌اند و هم مسوولان یونسکو و هم مسوولان فرهنگی که در این زمینه کوتاهی کرده‌اند باعث به وجود آمدن این مساله هستند.» 
او این اقدام آذربایجان را به اندازه‌ای مهم می‌داند که می‌گوید آنان یک دزدی فرهنگی آشکار از ما کرده‌اند و این نشان می‌دهد که فرهنگ ما در خطر است. به همین دلیل باید همه متحد شوند تا جلوی این اشتباه و همچنین مشکلات احتمالی دیگر گرفته شود: «ساز تار از ایران به آذربایجان رفته است و آنان تنها تغییراتی در ساختار این ساز به وجود آورده‌اند، اما هنوز و همچنان از دستگاه‌های موسیقی ایرانی استفاده می‌کنند.» 
این نوازنده پیشکسوت تار که خود از اهالی خانه موسیقی است، از نامه‌ای اعتراضی خبر می‌دهد که توسط این خانه تنظیم و به وزارت ارشاد فرستاده شده تا شاید راه‌حلی اندیشیده شود و این مشکل در یونسکو حل شود. 

 سازمان میراث فرهنگی چه می‌گوید؟ 
در همان روزهای نخست که اعتراض‌ها نسبت به این ماجرا بلند بود، میراث فرهنگی به شکل اختصار در این باره چنین جواب داد: «ایران در سال ۲۰۰۹ میلادی پرونده‌ای را با عنوان پرونده ردیف موسیقی ایرانی در یونسکو به ثبت جهانی رسانده که در این پرونده سازهای موسیقی ایرانی ازجمله تار، کمانچه، نی، سنتور و... گنجانده شده است و آنچه جمهوری آذربایجان در هفتمین اجلاس کمیته میراث معنوی یونسکو به ثبت رسانده پرونده ساز ترکی یا همان پرونده ساز آذربایجانی است و ارتباطی با تار ایرانی ندارد.» 

 محمد سریر: 
این یک اشتباه بزرگ است 

آنان این مساله را عنوان کردند که آنچه مطرح شده، یک اشتباه رسانه‌ای است و تار آذری تفاوت‌های بسیاری با تار ایرانی دارد. این مساله بسیار روشن است، آنچنان که محمد سریر - آهنگساز و رئیس هیات‌مدیره خانه موسیقی - هم به این مساله اذعان دارد و می‌گوید: «تار ایرانی تفاوت‌های بسیاری با تار آذری دارد و اصلا آذری‌ها نمی‌توانند این ساز را به نام خودشان به ثبت برسانند. این یک اشتباه بزرگ است که توسط یونسکو رخ داده است. با این حال ما نمی‌توانیم تنها به این مساله اکتفا کنیم که چون ردیف ایرانی در یونسکو به ثبت رسیده است، دیگر نباید در زمینه ثبت سازها و دیگر بخش‌های موسیقی تلاشی انجام دهیم، چون آن پرونده کلی است و نیاز به جزییات بیشتری دارد.» 
او که مثل همیشه آرام و با طمانینه است، این بار نیز آرامش خود را حفظ می‌کند و از تلاش‌هایی می‌گوید که خانه موسیقی در حال انجام آن برای حل‌شدن این مشکل است: «قبل از هر اقدامی ما باید تحقیقات مفصلی در این زمینه انجام دهیم و به همین خاطر کمیته‌های مختلف خانه موسیقی در این زمینه پیشقدم شده و مشغول انجام اقداماتی برای رفع این مشکل هستند. به هر حال ما باید مستندات کافی در اختیار داشته باشیم تا با پرونده‌ای جلو برویم که دیگر جای هیچ شک و شبهه‌ای را باقی نگذارد. در این صورت می‌توانیم این امیدواری را داشته باشیم که این مشکل برطرف شده و تار ایرانی به نام ایران که خاستگاه اصلی‌اش است، به ثبت برسد.» 

 تار ایرانی چیست؟ 
تار یکی از مهم‌ترین سازهای موسیقی سنتی ایران است و از حدود ۲۰۰ سال پیش، از آن به عنوان یکی از سازهای اصلی موسیقی ایرانی نام برده شده است. 
کاسه تار بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته می‌شود که هرچه این چوب کهنه‌تر باشد به‌دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پرده‌ها از جنس روده گوسفند و دسته و پنجه معمولا از چوب گردو تهیه می‌شوند. 
شکل کاسه تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشسته‌ای است. این در حالی است که «بهروز وجدانی» که خود پژوهشگر است و در پرونده موسیقی نواحی ایران و ارسال آن به یونسکو نقش داشت، برخلاف دیگر اهالی موسیقی به این مساله اشاره دارد. بهروز وجدانی، پژوهشگر موسیقی در این‌باره به فرهیختگان می‌گوید: «به نظر نمی‌رسد که دیگر بتوان کار چندانی در این خصوص انجام داد. یونسکو این ساز را به نام آذربایجان به ثبت رسانده و دیگر همه چیز تمام شده، چون یونسکو را نباید با مکانی مثل دادگاه لاهه اشتباه گفت و انتظار داشت که در این زمینه اقدامی انجام دهند. تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که پرونده بزرگی راه‌اندازی کرد و به یونسکو ارائه داد و مسوولان یونسکو را متوجه این مساله کرد که تار ایرانی با تار آذری تفاوت‌های اساسی می‌کند و نباید این دو ساز را با یکدیگر اشتباه گرفت. البته این هم در حد یک امیدواری کوچک است و این امکان وجود دارد که مسوولان یونسکو اصلا دیگر چنین پرونده‌ای را بررسی نکنند.» با این حال یدالله پرمون- رئیس مرکز مطالعات منطقه‌ای میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی- در گفت‌وگو با خبرگزاری‌ها، درباره‌ ثبت ساز تار توسط کشور جمهوری آذربایجان در فهرست میراث ناملموس یونسکو، چنین گفته است: «اگر مسوولان فرهنگی و اهالی موسیقی ایران شکایتی از این موضوع دارند می‌توانند پرونده مستقل خود را ارائه کرده یا در قالب یک پرونده‌ چندملیتی با جمهوری آذربایجان و کشورهای دیگر شریک شوند.»
به هر حال هم‌اکنون آذری‌ها برای اینکه این موفقیت خود را جشن بگیرند، تمبرهایی منتشر کرده‌اند که عکس‌هایش چیزی شبیه به تار ایرانی است. این در حالی است که حمیدرضا نوربخش - مدیرعامل خانه موسیقی- تاکید می‌کند که اصلا جای هیچ شک و شبهه‌ای نیست که تار‌سازی متعلق به ایران است، بنابراین باید هرچه سریع‌تر اقدامی انجام داد تا این مشکل برطرف شده و تار به هویت فرهنگی خود بازگردد. حتی خاستگاه اصلی‌سازی که هم‌اکنون به نام تار آذری معروف است، از ایران بوده و به همین خاطر اعضای خانه موسیقی جلسات ویژه‌ای بعد از بروز این اتفاق تشکیل داده‌اند و تبادل‌نظرهای بسیاری کرده‌اند تا این مساله به شکلی حل شود و کارهایی نیز برای ارائه پرونده به یونسکو انجام داده‌اند.»

سما بابایی

 

۳ دی ۱۳۹۱
تعداد بازدید: ۳۴۲
کد خبر : ۶۸۰

نظرات بینندگان

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.