مهتاب کرامتی بازیگر برجسته سینمای ایران و سفیر صلح یونیسف در مصاحبه ای اختصاصی با موسسه فرهنگی اکو ضمن اشاره به توافقات صورت گرفته خود با آقای سرور بختی رئیس این نهاد بین المللی در زمینه برنامه ریزی برای انجام همکاری های مشترک، گفت: ما ملتهای منطقه اکو هزاران دلیل برای دوستی داریم و شاید حتی یک دلیل هم برای دشمنی یا دوری نداشته باشیم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی اکو، متن کامل این مصاحبه بدین شرح است:
خانم کرامتی با سلام و تشکر از فرصتی که در اختیار مؤسسه فرهنگی اکو قرار دادید، لطفاً برای مخاطبان ما در کشورهای عضو اکو از احساس و علایق خود نسبت به این حوزه تمدنی بگویید؟
-با سلام و درود خدمت شما و با تشکر از فرصتی که مؤسسه فرهنگی اکو ایجاد کرده تا بتوانم با ملتهای سرزمین عضو اکو سخن بگویم. از نگاه من به عنوان یک هنرمند ایرانی، رابطه ما با ملتهای این حوزه تمدنی مشترک، یک رابطه عمیق و خویشاوندی است. رابطه ای از جنس «فامیل های گمشده» که روزگاری در کنار هم بودند ولی امروز بواسطه مرزهای جغرافیایی تا حدود زیادی از هم دور مانده اند. ابعاد مختلف اشتراکات ملتهای منطقه اکو به گونه ای است که رد پای آن را در گوشه گوشه آیین ها، رسوم و زندگی روزمره مردمان این سرزمین تاریخی می توان سراغ گرفت. ملتهای منطقه از کوش آداسی در ترکیه تا دورترین روستاهای کشور پهناور پاکستان در عین تفاوت، دارای چنان ریشه های مشترک تاریخی هستند که به محض در کنار یکدیگر قرار گرفتن آیین های مشترکی نظیر نوروز یا هنرهای دستی و سنتی آنها، گویی تابلوی واحدی از یک «فرهنگ» را به نمایش می گذراند. این فرهنگ مشترک از نگاه من، مهم ترین ابزار گسترش دوستی و صلح در این منطقه تاریخی است که اگر با مسئولیت پذیری جمعی در این زمینه همراه شود می تواند به تولد دوباره تمدنی اصیل و یکپارچه منتهی شود.
به نکته مهمی در زمینه تحقق دوستی و صلح حداکثری در منطقه اکو با استفاده از ابزار فرهنگ و هنر اشاره کردید، به عنوان یکی از شناخته شده ترین بازیگران سینمای ایران نقش هنرمندان منطقه اکو را در این زمینه چه می دانید؟
-من قلباً به تأثیر هنرمندان در گسترش صلح و دوستی معتقدم و فکر می کنم «هنرمندان منطقه اکو» و به خصوص سینماگران این ده کشور می توانند نقش بسیار بزرگی را در همدلی هرچه بیشتر ملتهای این منطقه تاریخی ایفاء کنند. نکته مهم برای ما در این زمینه باید کنار گذاشتن تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی جهت رسیدن به یک اشتراک فرهنگی است چون اصل اول برای دستیابی به یک دوستی پایدار در میان ملتهای منطقه اکو، القای حس با هم بودن از سوی هنرمندان کشورهای عضو اکو باشد تا علاوه بر ایجاد زمینه تولیدات مشترک فرهنگی و هنری، «احساس افتخار جمعی» را هم نسبت به هنرمندان یکدیگر در میان ملتهای منطقه ایجاد نماید.
امروز اگر خودتان می خواستید مسیری برای گسترش دوستی میان ملتهای ترکیه، آذربایجان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و ایران ایجاد کنید، چه اقدامی انجام می دهید؟
- زمینه "دوستی" در میان ملتهای کشورهای عضو اکو بقدری است که ما فقط باید دست دوستی یکدیگر را دوباره بفشاریم و از انجام اقدامات غیردوستانه بپرهیزیم.
من به عنوان یک هنرمند ایرانی وظیفه خودم می دانم که هرکجا مرزی میان این ملتها کشیده شد، به اتفاق سایر هنرمندان، پلی از دوستی برای عبور از این مرزها بسازیم و این مهم خیلی از دسترس ما دور نیست. ما ملتهای منطقه اکو هزاران دلیل برای دوستی داریم و شاید حتی یک دلیل هم برای دشمنی یا دوری نداشته باشیم. نوروز ما یکی است. ادبیات، موسیقی، فرش و آواز ما هم همینطور. غذاها و لباس ما مردمان منطقه اکو یک ریشه دارد و اعتقادات ما هم جمگلی از ارزشهای انسانی می گوید. مهم ترین معضل امروز ما عدم مراودات کافی و «بی خبری» از هم است که اگر یک حرکت جمعی مناسب در این زمینه مشکل بگیرد می تواند فاصله ایجاد شده میان قریب 500 میلیون نفر جمعیت سرزمین اکو را در زمان کوتاهی، ترمیم نماید.
به عنوان تنها سفیر یونیسف در ایران آیا برنامه خاصی برای همکاری با موسسه فرهنگی اکو به عنوان یک نهاد بین المللی اشتراک آفرین در میان ده کشور عضو دارید؟
- با برخی از کشورهای عضو اکو در زمینه سینما ارتباطی داشته و دارم ولی تصمیم دارم بصورت متمرکز در آینده به این موضوع ورود کنم. به همین جهت در دیداری که با آقای پروفسور سرور بختی، رئیس موسسه فرهنگی اکو داشتم به توافقاتی در زمینه همکاری های مشترک رسیدیم که در چند حوزه در حال برنامه ریزی است که به زودی اخبار آن اعلام می شود. ولی هدف شخصی من سفر به تمام این کشورها و ساختن مستندی درباره زندگی و زمانه مردمان این سرزمین کهن برای به نمایش گذاشتن مجدد «رویای گمشده شرقی» در دل تاریخ است.
به عنوان آخرین سئوال، چه پیامی برای ملتهای حوزه تمدنی اکو دارید؟
- اول اینکه به تمام آنها درود می فرستم و امیدوارم که به زودی «فامیل های گمشده» خود را در گوشه گوشه این کشورهای «هم هویت» دیدار کنم.