نوروز ، عامل همبستگی دیگر میان کشورهای عضو اِکو

نوشتة :دکتر سیّد علی موسوی گرمارودی
نوروز ، عامل همبستگی دیگر میان کشورهای عضو اِکو
می دانیم که تغییر طول شب و روز ، به سبب مایل بودن محور زمین نسبت به خورشید است.

اگر خورشید دقیقا بر فراز خط استوا قرار گیرد ، شب و روز در تمام عرض های جغرافیایی زمین برابر خواهد شد . این پدیده در سال دوبار رخ می دهد :یکی در اعتدال ربیعی در روز اول بهار و دیگر در اعتدال خریفی در روز اول پاییز. یعنی زمین در حرکت انتقالی خود در مدار گرد خورشید ، (ونه در حرکت وضعی یعنی گردش به دور محور خویش) در جایگاهی قرار می گیرد که دایرة روشنایی اش از هردو قطب زمین می گذرد.

پدران ما ، آغاز اعتدال بهاری را با عنوان نوروز و آغاز اعتدال پاییزی را نیز با عنوان مهرگان جشن می گرفته اند.بعد ها این روز و این جشن به روز مهر از ماه مهر یعنی روز 16 مهرهاه منتقل شد .

پنجاه روز پیش از بهار را هم با عنوان جشن سده ،گرامی می داشته اند .که به روایت نوروزنامه ، روزی است که فریدون ضحّاک را بگرفت. این سه جشن از لحاظ اهمّیّت ، به ترتیب نوروز ازهمه مهم تر و پس از آن مهرگان و آنگاه سده بوده است.

شاهنامه ،آغاز نوروز را به زمان پادشاهی جمشید نسبت می دهد و می گوید که جمشید :

به فرّ کیانی یکی تخت ساخت چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت

که چون خواستی ، دیو برداشتی زهامون به گردون بر افراشتی

چو خورشید ِ تابان میان هوا نشسته بر او شاه فرمانروا

جهان انجمن شد بر آن تخت اوی شگفتی فرومانده از بخت اوی

به جمشید بر ،گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند

سرِ سالِ نو ، هرمزِ فروَدین بر آسوده از رنجْ تن ، دل زکین

بزرگان به شادی بیاراستند می و جام و رامشگران خواستند

چُنین تا برآمد بر این ، سالیان همی تافت از فرّ شاه کیان

ذکر نوروز در اسطوره های ملّی ما ، نشانة آن است که این ، آیینی بازمانده از پیش از تاریخ می تواند بود.

امّا در دورة تاریخی نیز برخی از محققان در پاره ای از سنگ نوشته های هخامنشی اشاره به نوروز را یافته اند.

در دیوان شاعر همدورة فردوسی فرّخی سیستانی ، درچندین قصیده وحتّی در ترجیع ، نوروز ذکر شده است:

یک جا می گوید :

هرچه زیور بود نوروز نو آیین آن همه برد بر گل های باغ و راغ نوروزی بکار

و بیت ترجیع ، در مسمّطِ ترجیعی او ، این بیت زیباست :

بدین شایستگی جشنی ، بدین بایستگی روزی مَلِک را در جهان هر روز جشنی باد نوروزی

پس از فرخی ، در دورة مسعود غزنوی ، منوچهری دامغانی در چندین قصیدة خود ، از نوروز یاد کرده است ولی در مدح سلطان مسعود ، قصیده ای مشهور و زیبا دارد که 24 بیت از آن،یعنی تمام تشبیب قصیده ، در وصف نوروز است :

بر لشکر زمستان نوروز نامدار کرده ست رای تاختن و قصدِ کارزار

وینک بیامده ست به پنجاه روز پیش جشنِ سَده ، طلایة نوروز و نو بهار

آری هر آنگهی که سپاهی شود به رزم زاوّل به چند روز بیاید طلایه دار

این باغ و راغ مُلکتِ نوروز ماه بود این کوه و کوهپایه و این جوی و جویبار...

...نوروز پیش از آنکه سراپرده زد به در با لُعبتان باغ و عروسانِ مَرغزار،

ا ین جشن فرّخ سَده را چون طلایگان از پیش خویشتن بفرستاد کامگار....

در آخر همین قرن پنجم ،( احتمالا در 495 ) کتابی مستقل به نام «نوروز نامه » تالیف شده است با نثری ساده به فارسی فصیح و شیوا در تاریخ و آداب جشن نوروز. (منسوب به حکیم عمر خیّام) که در آن به تفصیل از چگونگی برگزاری جشن نوروز در دربار شاهان و میان مردم گزارش های دلپذیری به دست می دهد.

در اشعار برخی ازشعرای قرون بعدهم ، دستکم اشاره به نام نوروز را می توان دید .

در قرن هشتم حتّی در غزل آنهم در غزل حافظ ،تلمیح به میر نوروزی شده است . میر نوروزی از مراسم شادمانة قرون گذشته در نوروز بوده است:

زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی

از این باد ارمدد خواهی چراغ دل بر افروزی

چو گل گر خُرده ای داری خدارا صرف عشرت کن

که قارون را غلط ها داد سودای زر اندوزی

سخن در پرده می گویم ،چو گل از پرده بیرون آی

که بیش از پنج روزی نیست حکم میرِ نوروزی...

... ندانم نوحة قمری به طرف جویباران چیست

مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی

به بستان رو که از بلبل طریق عشق گیری یاد

به مجلس آی کز حافظ سخن گفتن بیاموزی

میر نوروزی ،شخصی بی نام و نشان است که اورا تنها چند روز ، در آغاز فروردین، امیر یا پادشاه می نامیدند و در آن چند روز فرمان های اورا از عزل ونصب و غیر آن ها ، واقعا اجرا می کرده اند و پس از آن چند روز، امارت او پایان می پذیرفته است.

غیر از میر نوروزی ،مراسمِ بسیار دیگر هم پیش از نوروز یا در روزهای نوروز ویا پس از آن متداول بوده است (که برخی از آن ها هنوز هم کم و بیش پایرجاست) مثل:

- نوروزخوانی

- چهارشنبه سوری

- آتش افروز (یا حاجی فیروز)

- کوسه بر نشین (که مردی کوسج وزشت رو را برخری سوارمی کردند و کلاغی در یکدست و بادبزنی دردست دیگرش می دادند و می گرداندند )

- غول بیابانی (که با دو چوبِ پای بلند با کشیدن پوست گوسفند به سر ، به خیابان می آمد)

- عمو نوروز ،مراسم سمنو پزان (در تاجیکستان :سَمُنَک پزان)

- هفت سین

- مراسم تحویل سال

- سیزده به در.

شاعران امروز هم ، نام نوروز و گاهی نام برخی از مراسم آن را در شعر خود، بکار می برند .

از استاد شهریار در یک «سیزده به در» پرسیده اند که امروز همگان به صحرا می روند ،چرا شما نرفته اید ؟

پاسخ داده است :

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خود آن سیزده ام ،کز همه عالم به درم

در شعر عربی هم از همان آغاز استقرار اسلام ، در بلاد اسلامی خاصّه در شعرای عراق و در شعر شاعر بزرگ عرب متنبّی (ونه فقط درشعر شعرای عربی زبان ایرانی چون بشّاربن بُرد تُخارستانی ،ابو نواس و مهیار دیلمی و...)وصف نوروزآمده است.

متنبّی در قصیده ای نوروز را به ابن العمید(ابوالفضل محمّدبن الحسین) وزیر آل بویه (وفات : 360 هجری قمری در همدان) تبریک می گوید :

جاء نَیْروزُنا و انتَ مُرادُه و وَرَتْ بالّذی ارادَ زِنادُه

هذه النّظرهُ الّتی نالَها مِن... ....کَ اِلی مثلِها مِنَ الحَوْلِ زادُه

نوروز ما در حالی که مرادش تویی در رسید و آتش زنه های مرادش شعله ور گردید

این دیدارِتو که نصیب نوروز شد تا (پایان ) سال رهتوشة اوست

پسرِ ابن العمید یعنی ابوالفتح ذوالکفایتین ملقّب به استاذ الرئیس، نیز در قصیده ای که پدر خود را مدح می کند،نوروز را به او تبریک می گوید :

اَبشِر بِنَیْروز َ اَتاکَ مُبشّراً بسَعادهٍ و زیادهٍ و دَوامٍ

واشْرب فقد حَلَّ الرّبیعُ نقابَهُ عن مَنظرِ مُتِهلّلٍ بَسّامٍ

وهدیّتی شعرٌ عجیبٌ نظمُهُ و مدیحَهٌ تبقی علی الایّامِ

به نوروزی مژده بادت که مژده آورِ نیک بختی و افزونی و پایندگی است

و بنوش که بهار ، نقاب از چهرة شادان و خندان خویش برداشت

ارمغان من شعری است که نظم آن شگرف است و مدحی است که در روزگاران باقی خواهد ماند

***

باری ، نوروز اگرچه بی گمان جشن ملّی آریائیان ایرانی است ، امّا انطباق آن با دگرگونی طبیعت و حلول بهار و دمیدن گل وسبزه و میل ذاتی آدمیان به نو شدن ، از یکسو و وسعت قلمرو حکومت ایران از سواحل مدیترانه و دریای سیاه تا کاشغرِچین ، از سوی دیگر سبب شده است که امروز هم نوروز ، علاوه بر ایران ،در مناطقی از بالکان و دریای سیاه ودرترکیه ،قفقاز ، افغانستان ،تاجیکستان ،ترکمنستان ،قرقیزستان ،قراقستان و آسیای مرکزی ونقاطی از خاورمیانه و در بخشی از شبه قارّه خاصّه پاکستان و نقاط دیگری از جهان در جمعیّتی بیش از 300 میلیون ،جشن گرفته شود.

در روایات ما نیز در گفتار برخی از معصومین علیهم السلام ، نوروز ، هم به عنوان آغاز بهارکه تصوّری از قیامت را در ذهن زنده می کند و هم به عنوان ، سرور و جشنی مباح ،طرفداری شده است . بحار الانوار مجلسی ،بابی ویژة نوروز دارد.

مهلّب بن حُنیف از امام صاق صلوات الله علیه روایت می کند که :

وما من یوم نوروزٍ الاّ نحنُ نتوقّعُ فیه الفرجَ لانّه مِن ایّامنا ،حَفِظَتْهُ الفُرس و ضیّعتموه

هیچ نوروزی نمی آید مگر آنکه ما در آن انتظار فرج می کشیم زیرا ،نوروز از روزهای ماست که ایرانیان آن را حفظ کردند و شما (= اعراب)آن را ازدست دادید!

برخی از علمای گذشتة اهل سنّت چون غزالی ، آن را کوشش گبران برای تبلیغ دین خویش می دانستند و با آن مخالفت می کردند. امّا برخی دیگراز علمای گذشتة اهل سنّت ، روایاتی در تایید آن نقل کرده اند ،از جمله ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغة خود ، در شرح خطبة 219 امام علی علیه السلام و ذیل مطلبی در مورد قبول هدیه ،می نویسد :

وقد قَبِلَ علیٌ علیه السلام هدایا جماعهٍ مِن اصحابه و دعاه بعضُ من کانَ یانَسُ الیه الی حَلواءَ عملها یوم نوروزفکلَ وقال :لِمَ عَمِلْتَ هذا؟ فقالَ : لانّها یومُ نوروز فَضَحِکَ و قالَ : نوروزوا لنا فی کلّ یومٍ اِن استَطَعتُم!

امام علی علیه السلام هدایای برخی از یاران خود را قبول می فرمود چنانکه یکی از کیانی که با آن حضرت انسی داشت ، اورا به خوردن حلوا دعوت کرد ، ایشان میل فرمود و پرسید : مناسبت این حلوا چه بود؟

عرض کرد امروز ، نوروز است . امام (ع) خندیدند و فرمودند :اگر می توانید ،هر روز مارا نوروز کنید!

***

در روزگار ما ،خوشبختانه مجمع عمومی سازمان ملل در 23 فوریة سال 2010 میلادی ( برابر با چهارم اسفند 1388 هجری خورشیدی) نوروز را به عنوان یک مناسبت جهانی و به نام «روز بین المللی نوروز و فرهنگ صلح در جهان »اعلام کرد و همة کشورهای عضو سازمان ملل موظّفند در تقویم های رسمی خود ، 21 مارس برابر با اول فروردین را به عنوان نوروز ثبت کنند و به گسترش فرهنگ ومراسم آن بکوشند. چونین باد چونین تر باد.

تهران ، هفتم اردیبهشت ماه 1392

سیّد علی موسوی گر مارودی

 

 

[1] نشاختن : نشاندن ،قرار دادن

دفتر خسروان (برگزیدة شاهنامة فردوسی) ،مقدّمه ،انتخاب وتوضیحات : دکتر سجّاد آیدنلو ،صص336و337

گزیدة اشعار فرّخی سیستانی ،تصحیح دکتر دبیر سیاقی ،چهپ پنجم ،نشر سخن ،تهران ،1385،ص108

همان ، ص284

گزیدة اشعار منوچهری دامغانی ، تصحیح دکتر دبیر سیاقی ،چهپ پنجم ،نشر سخن ،تهران ،1386،ص 62 تا 64

 

ماقبلا در مطالب قبل مطلب کوتاهی از آن نقل کردیم.

تمام غزل را که از بهترین غزل های حافظ است ، در دیوان او ،تصحیح انجوی شیرازی ، نشر بدرقة جاویدان ، تهران ،1386 ،ص252 بخوانید

قدما فلک ثوابت (فلک هشتم ) یا منطقه البروج را به برش های فرضی 12 گانه تقسیم کرده بودند و با در نظر گرفتن چینش ستارگان در هر قسمت ،آن را به شکل حیوان یا اشیاء تصوّر و نام همان را بر روی آن برج ،می نهادند که هریک برابر یکی از ماه های سال نیز بود به این ترتیب:

1- حَمَل ، برّه (فروردین)

2- ثور، گاونر (اردیبهشت)

3- جوزا، دوپیکر (خرداد)

4- سرطان ،خرچنگ ( تیر)

5- اسد، شیر (مرداد)

6- سنبله ،خوشه (شهریور)

7- میزان ،ترازو (مهر)

8- عقرب ، کژدم (آبان)

9- قوس ،کمان ( آذر)

10- جَدْی، بُز (دی)

11- دلو، دلو (بهمن)

12- حوت ، ماهی (اسفند)

بنابراین ،لحظه ای که برج حوت ،تمام می شود ، سال هم تمام می گردد و به برجِ حَمَل یا برّه تحویل می یابد.تحویل در لغت :جابجاکردن و واسپردن و نیز جابجا شدن و در آمدن است. پس تحول سال یعنی جابجا شدن سال ودر آمدن سال (نو).

ترجمه وتحلیل دیوان متنبّی ،بر اساس شرح برقوقی ، تالیف دکتر علیرضا منوچهریان ،انتشارات زوّار ، تهران1387،جلد دوم ،صص322و323

ترجمة ابیات نیز از مؤلف محترم است

تحفهُ النّاصریّه فی فنون الادبیّه ، تالیف ابوالقاسم بن حاج محمّد ابراهیم رشتی (معروف به اصفهانی) ، قطع رحلی ، چاپ سنگی طهران ، 1278 هجری قمری ، صص141و142

علّامة مجلسی، بحار الانوار، ج11، ص248

ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، تحقیق محمّد ابوالفضل ابراهیم ، انتشارات دار احیاء تراث العربی ،مصر ،1967، چاپ دوم ، ج11 ،ص248

 

 

۱۵ مهر ۱۳۹۳
تعداد بازدید: ۳۰۰
کد خبر : ۸۸۳

نظرات بینندگان

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.