ورود سینما به ایران

ورود سینما به ایران
مظفر‌الدین‌شاه در فروردین سال ۱۲۷۹ از تهران به مقصد اروپا حرکت کرد. در این سفر بود که با سینما آشنا شد. در سفرنامه مبارکه مظفرالدین‌شاه آمده است که شاه روز یکشنبه هفدهم تیر ۱۲۷۹ به اتفاق میرزا ابراهیم خان عکاس‌باشى به تماشاى دستگاه سینموفتوگراف و لانترن ماژیک رفته است. این حادثه پنج سال پس از رواج اختراع برادران لومیر در پاریس رخ داد؛ (شاه این دوربین را اشتباهاً سینموفتوگراف مى‌نامید.)

در هفته بعد، مظفرالدین‌شاه مجدداً به دیوار سینما رفت. حدود یک ماه پس از اولین دیدار مظفرالدین‌شاه با سینما، در سه‌شنبه ۲۳ مرداد ۱۲۷۹ در شهر اوستاند در ساحل دریا در بلژیک، جشن روز عید گل برگزار شد و میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشى مشغول عکس سینموفتوگراف‌اندازى از شاه شد.

به این ترتیب بانى ورود نخستین دوربین فیلم‌بردارى و نمایش فیلم، مظفرالدین‌شاه است و نخستین فیلم‌بردار ایرانى نیز ابراهیم ‌خان عکاس‌باشى محسوب مى‌شود.

نخستین مدرسه سینمایى و فیلم‌بردارى در ایران
اوانس اوگانیانس، مهاجرى ارمنى / روس بود، که پس از اتمام تحصیلاتش در رشته سینما به ایران آمد. اوگانیاسن با فکر تأسیس مدرسه سینمایى و سپس تولید فیلم را به مرحله عمل در آورد. پس از درج اعلان براى براى نخستین دوره مدرسه، نتیجه‌اى ببار نیامد و با اعلان‌هاى بعدی، افتتاح مدرسه هنرپیشگى در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۰۹ روى داد و سیصد نفر نام‌نویسى کردند. اما این دوره را فقط ۱۲ نفر به‌پایان رسانیدند. سرانجام دوره دوم نیز پس از چاپ اعلان در جراید برگزار شد؛ در دوره دوم دروس مختلفى شامل فیلم‌برداری، بازیگری، ورزش، موسیقی، رقص، ژیمناستیک، تاریخ لباس و ... تدریس مى‌شد.


اوانس اوگانیانس (۱۲۷۶-۱۳۴۰)،نخستین فیلم نامه نویس،کارگردان،تدوینگر و بانی مدرسه آرتیستی سینما
اوگانیانس نتوانست دوره سوم را برگزار نماید. در سال ۱۳۱۷ به هند رفت تا کار سپنتا را ادامه دهد ولى درگیر مسائل سیاسى شد. پس از جنگ جهانى دوم به ایران بازگشت و نام خود را پس از گرویدن به اسلام رضا مژده نامید. بعد از آن نیز چند بار تلاش کرد تا با سینما ارتباط برقرار کند ولى توفیقى نیافت.


عبدالحسین سپنتا

اولین تجربه در سینماى ایران -دختر لُر
عبدالحسین سپنتا متولد ۱۲۸۶ تهران بود. وى در مدرسه سن‌لوئى و مدرسه زرتشتیان تهران و نیز در اصفهان و کالج امریکایى تحصیل کرد و علاقه زیادى به تاریخ و ادبیات ایران باستان داشت. سپنتا سفرهایى به هند داشت و آثارى را منتشر نمود. در سال ۱۳۰۷ اولین روزنامه‌اش را با نام دورنماى ایران منتشر کرد. وى پس از سفر به ایران مجدداً به هند رفت.

آشنایى وى با سینما به‌طور تصادفى و از طریق اردشیر ایرانى صورت گرفت. پس از مطالعه در این زمینه بصورت تئوری، سناریو با نظر فنى اردشیر ایرانى نوشته شد. مشکل اساسى این دو در تهیه فیلم، انتخاب بازیگران بود که مى‌بایست با زبان فارسى آشنایى مى‌داشتند. پس از جستجوى بسیار، سرانجام همسر یکى از کارمندان استودیو بنام روح‌انگیر جهت ایفاى نقش دختر لُر برگزیده شد. نقش‌هاى بعدى را هادى شیرازى و سهراب پورى ایفا مى‌کردند و نقش‌هاى فرعى را خود سپنتا با تغییر صدا و لحن صحبت مى‌کرد. پس از هفت ماه کار مداوم، نخستین فیلم ایرانى ناطق موجودیت یافت. از این فیلم بعدها بنام جعفر و گلنار یاد مى‌شد. نقش اساسى در تهیه‌ این فیلم، به سپنتا تعلق داشت، گرچه ساخته اردشیر ایرانى ذکر شد و در واقع کارگردانى هنرى با سپنتا و کارگردانى فنى با اردشیر ایرانى بود. فیلم دختر لُر در مهر ۱۳۱۲ آماده نمایش شد و در ۳۰ آبان ۱۳۱۲ نمایش فیلم در سینما مایاک در خیابان لاله‌زار آغاز شد و با استقبال بى‌سابقه‌اى روبرو شد و پس از ۳۷ روز نمایش، موفقیت بى‌نظیرى کسب کرد. سپس از دى ماه به مدت ۱۲۰ روز در سینما سپه اکران شد و حتى سال بعد یک ماه در سینما مایاک و ۵۰ روز در سینما سپه نمایش مجدد یافت. و نمایش سومى نیز در سینما سپه داشت. توفیق دختر لُر فیلم‌هاى صامت را از رونق انداخت.

 

سینماى ایران قبل از دهه سى
نخستین فیلم بلند صامت ایرانی، آبى و رابی توسط اوگانیاسن جلوى دوربین رفت. در این فیلم محمد ضرابى و غلامعلى سهرابى بازى مى‌کردند. نخستین نمایش عمومى در سینما مایاک برپا شد. هیچ نسخه‌اى از این فیلم در حال حاضر موجود نمى‌باشد. این فیلم بعد از دوره اول مدرسه آرتیستى سینما ساخته شد.

در آغاز دهه دوم (۱۳۱۱)، اوگانیاسن مقدمات تهیه فیلم دومش را آماده کرد و بعد حاجى‌ آقا اکتر سینما با بازیگرى مُراد ساخته شد. این فیلم با شکست روبرو شد. اوگانیاسن را باید نخستین فیلم‌نامه‌نویس، نخستین کارگردان، نخستین تدوین‌گر و مؤسس اولین مدرسه آرتیستى دانست.

فیلم دختر لُر نخستین فیلم ناطق ایرانى توسط عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانى ساخته شد و در آبان ۱۳۱۲ به نمایش درآمد و موفقیت بى‌نظیرى کسب کرد.

فیلم‌هاى بعدى سپنتا، فردوسی، شیرین و فرهاد، چشم‌هاى سیاه، لیلى و مجنون بودند.

در اواخر سال ۱۳۰۸، ابراهیم مرادی، کارگردان، نویسنده، فیلم‌بردار و مخترع، کار فیلم‌بردارى را به‌طور جدى شروع کرد. وى علاوه بر تهیه، نوشتن فیلم‌نامه و کارگردانی، فیلم‌بردارى فیلم را نیز برعهده گرفت انتقام برادر را ساخت. سپس متوجه جریانات سینمایى در تهران شد و راهى پایتخت گردید.

احمد گرجی، محمدعلى قطبی، احمد دهقان و مرادى در آغاز سال ۱۳۱۲ با تأسیس شرکت فیلم ایران محدود و ثبت آن، کار خود را آغاز کردند. و فیلم بوالهوس با انتخاب بازیگران و سایر عوامل آن توسط گروه ساخته شد ولى به دلیل صامت بودن با توجه روبرو نشد.

پس از ۱۳۲۷ که سینماى ایران بار دیگر صاحب تولیداتى شد و فعالیت خود را از سر گرفت، مرادى بار دیگر به سینما و فیلم‌سازى روى آورد. وى براى آخرین بار در سال ۱۳۳۸ براساس فیلم‌نامه خودش مگو هر لکه‌دار را کارگردانى کرد که جلوه‌اى نداشت.

ادامه کار و فعالیت سینماى ایران نیاز به پشتوانه مالى و اقتصادى داشت، ولى این امر تحقیق نیافت؛ و ده سال پس از آخرین تولید دوره اول، سینما در سکوت کامل بسر برد.

نخستین حرکت‌ها در سال ۱۳۲۳ آغاز شد. شرکت فیلم شرق تأسیس گردید و کلاسى براى آموزش تأتر دایر کرد و بعد ضمن روى صحنه آوردن برنامه‌هاى نمایشی، نسبت به تهیه فیلم نیز اقدام کرد. سپس استودیو درام توسط گیلانى‌ها تأسیس شد؛ اما موفقیتى حاصل نکرد.

در سال ۱۳۲۵ پس از نمایش موفق نخستین فیلم خارجى با ناطق فارسی، فعالیت‌هاى فیلم‌سازى دوچندان شد.

در شروع دهه ۱۳۲۰، سالن‌هاى فعال در تهران عبارت بودند از: ایران، البرز، دیده‌بان (مایاک)، هما، میهن، جهان، تهران، نو، روشن، تمدن، فردوسی، خورشید، تجریش، ستاره، فوکس، رى و ملی.
فیلم‌هاى دهه ۱۳۱۰
فیلم‌هاى دهه ۱۳۱۰ بیشتر آمریکایی، فرانسوی، آلمانی، روسى و مصرى هستند. بیشتر سینماها مشغول نمایش سریال‌هایى بودند که دو روز در هفته نمایش داده مى‌شد. اما سینماهاى بهتر و مجهزتر همه ایام فیلم‌هاى نخستین بار را نمایش مى‌دادند.

نیمه دوم سال ۱۳۱۳ پایان نمایش فیلم‌هاى صامت است. از سال ۱۳۱۴ کلیه ‌ سینماها موظف به نمایش فیلم‌هاى ناطق شدند. برخى از فیلم‌هاى نمایش داده شده در دهه ۱۳۱۰ عبارتند از:

کامیل ساخته جرج کیوکر، گرتاگاربو، رابرت تایلور

کینگ‌کونگ ساخته شو دساک، کوپر

جویندگان طلا چارلى‌چاپلین

باستر میلیونر )باسترکتیون(

اتللو امیل یانینگس

موسى و فرعون )نسخه اولیه ده فرمان(

رابین‌هود الدورادو (ساخته ویلیام ولمن، وارنر باکستر(

آوازخوان ورشو )میشل وازنیسکی(

مواظب باش) تالماج)

وداد) ام‌کلثوم(

پریچهر و پریزاد و هفت برادران کوتوله خوش‌خو و خوش‌خواب و خوش‌خنده و خوش‌گو و خوش‌خوان و خوش‌رو و خوش‌دل )والت‌دیزنی(
بن‌هور )رامون ناوارو(

بینوایان (هارى بور)

فرار تارزان) دسیمولر(

جشن در هالیوود ) لورل و هاردی(

تزریق خون) لورل و هاردی(

نقابدار سیاه (ژون بولس)

دراکولا

گراند هتل

نیزه داربنگال

دکتر مورو

مقبره هندی

میشل استروگف و ....

بعد از شروع جنگ جهانى دوم در شهریور ۱۳۱۸، سهم قابل توجهى از برنامه‌ سینماهاى تهران به تبلیغات آلمان‌ها و بعد روس‌ها و انگلیسى‌ها اختصاص یافت.
بعد از دهه ۱۳۲۰
در اوایل نیمه دوم دهه ۱۳۲۰، از تجربه‌هاى دوره نخست فیلم‌سازى در ایران نشا نی نبود. در حالى‌که سینما در جهان به سمت تجهیز و تعالى پیش مى‌رفت، در ایران، وضعیت اسفبارى حاکم بود.

افراد کمى که تجارب دوره نخست را داشتنتد، به دلیل نبود فعالیت در این خصوص، جذب حرفه‌هاى دیگرى شدند. در این زمان دکتر اسماعیل کوشان بطور جدی، پیگیر فیلم‌سازى شد وى بانى تولد دوم سینماى ایران است.

چند روز پس از نمایش بسیار موفق دختر فراری در سینما کریستال و جنجال روزنامه‌ها، دکتر کوشان اعلام کرد که قصد دارد به تولید فیلم ایرانى بپردازد. مشاوره و نشست‌هاى فراوانى صورت گرفت و سرانجام فکر تأسیس میترا فیلم در اواخر پاییز ۱۳۲۵ شکل گرفت. دکتر کوشان براى کارگردانى نخستین فیلم ناطق ایرانى تولید ایران به میرمحمدعلى خان دریابیگى مراجعه کرد. دریابیگى فارغ‌التحصیل مدرسه آمریکایى تهران و مدرسه آرتیستى برلین و عضو فعال جامعه باربد بود. او چند نمایشنامه‌ روى صحنه برده بود و تدریس نیز مى‌کرد.

سرانجام طوفان زندگی محصول میترا فیلم به کارگردانى على دریابیگى و نویسندگى دکتر ضیائى و فیلم‌بردارى دکتر کوشان، موسیقى درویش‌خان، علینقى وزیرى و روح‌الله خالقى و تدوین دکتر کوشان و با بازى فرهاد معتمدی، انیا اوشید، مهراقدس خواجه‌نوری، رضا کیائی، ناصر طائفی، نیکتاج صبری، زینت مؤدب، شوکت علو (ژاله)، رقیه چهره‌آزاد، فرامرز بوریا و ... ساخته مى‌شود. و روز هفتم اردیبهشت ۱۳۲۷ با برنامه افتتاحیه‌اى به نمایش در مى‌آید. اما نتیجه شکست کامل بود. پس از شکست میترا فیلم، دکتر کوشان، شرکت پارس فیلم را تأسیس کرد و مقدمات تهیه و تولید فیلم دوم، زندانى امیر آغاز شد. این فیلم با مضمون تاریخى در آبان ۱۳۲۷ در سینما رکس به نمایش در آمد و فروش مقرون به صرفه‌اى داشت.

فیلم بعدى واریته بهار در اردیبهشت ۱۳۲۸ آماده شد و در خرداد در سینما مایاک به نمایش درآمد، اما موفق نبود و مورد انتقاد واقع شد. عزت‌الله انتظامى و ملک‌مطیعى دراین فیلم نقش کوتاهى ایفا کردند.

فیلم شرمسار نخستین توفیق بزرگى بود که موجب تولید دوباره سینماى ایران شد. و موجب اطمینان براى سرمایه‌گذاران سینماى ایران گردید. این فیلم که ساخته چهارم دکتر کوشان بود. در دى ماه ۱۳۲۹ در سینما رکس و سینما متروپل روى پرده رفت. این فیلم چهره‌هاى تازه‌اى در زمینه فنى و بازیگرى به سینما عرضه کرد که سرشناس‌ترین آنها دلکش‌ بود.

دکتر کوشان با شرمسار ثبات کافى براى بقا بدست آورد و از آن پس تا پایان دوره دوم فعالیت سینماى ایران (۱۳۵۷)، بطور مستمر فعالیت داشت. دکتر کوشان در این سال‌ها، ۹۱ فیلم را تهیه کرد که در ۲۸ فیلم کارگردان بود.
دوران پس از تثبیت ۱۳۳۱ تا ۱۳۴۷
در سال ۱۳۳۰ سینماى ایران شش تولید داشت. کمرشکن نخستین فیلم سال ۳۰ بود. این فیلم ساخته ابراهیم مرادى است که در سینما مایاک نمایش یافت.

مستى عشق ساخته دکتر کوشان با بکارگیرى امکانات تکنیکى و نیروهاى تازه موقعیت خود را دوباره تثبیت کرد و موفقیت حاصل کرد. وى براى این فیلم شماره اول بولتن عالم هنر را در شهریور ۱۳۳۰ پنج روز پیش از نمایش فیلم منتشر کرد و صفحاتى را به این فیلم اختصاص داد.

شکار خانگی دومین فیلم ۱۶ میلیمترى و سومین تولید ۱۳۳۰ بود که به کارگردانى على دریابیگى و تهیه‌کنندگى محسن بدیع ساخته شد. ناصر ملک‌مطیعى نقش کوچکى در آن ایفا کرد. استقبال از این فیلم متوسط بود.

دستکش سفید حاصل کار پرویز خطیبى چهارمین فیلم سال بود و موفقیت بى‌سابقه‌اى داشت. استودیو البرز بخاطر این موفقیت دست به توسعه زد و نشریه‌اى بنام عالم سینما را منتشر کرد که در فروردین ۱۳۳۱ چاپ شد.

فیلم بعدى پریچهر بود که موفقیتى نداشت و استودیو تهران فیلم که بخاطر تهیه این فیلم تأسیس شده بود، با شکست روبرو شد و به تعطیلى انجامید.

آخرین فیلم سال ۱۳۳۰ خواب‌هاى طلایی بود که به همت برادران رشیدیان ساخته شد. آنها استودیو مدائن را بوجود آوردند و این فیلم در اسفند ماه در سینماهاى رکس و هما به نمایش درآمد.

سینماى ایران در فاصله ۱۳۳۱ تا ۱۳۴۷، ۴۹۵ فیلم عرضه کرد. در ۱۳۳۱ هفت فیلم عرضه شد. نخستین فیلم مادر بود که توسط پارس فیلم ساخته شد و دلکش در این فیلم براى دومین بار ظاهر شد. کارگردان فیلم دکتر کوشان بود فیلم با رعایت کلیه موازین اقتصادى ساخته شدو در کل فروش خوبى داشت.

عمر دوباره نخستین فیلم پرویز خطیبى تولید ۱۳۳۱ است که دومین محصول استودیو البرز است و موفق نمى‌شود.

زنده باد خاله محصول استودیو البرز و خطیبى در سینما البرز به نمایش درآمد و از نظر مادى و نیز هنرى یک شکست کامل بود.

دزد عشق محصول پارس فیلم با بازى مجید محسنی، یک کمدى موزیکال بود که در آبان ۱۳۳۱ به نمایش درآمد و استقبال مناسبى از آن صورت گرفت.

ولگرد فیلم بعدى است که در آذرماه روى پرده رفت و رکورد فروش را به دست آورد. و توانست نظر مساعد مطبوعات و دست‌اندرکاران را نیز بعنوان کامل‌ترین فلیم تا آن زمان بدست آورد. کارگردان و نویسنده ولگرد مهدى رئیس فیروز بود. این فیلم باعث شهرت ناصر ملک‌مطیعى شد. فیلم‌بردار، تهیه‌کننده و مدیر فنى فیلم، مهندس محسن بدیع بود این فیلم نخستین بار تحسین نویسندگان مطبوعات را برانگیخت و آنان در این خصوص اتفاق‌نظر داشتند.

ناصر ملک مطیعى در دو چهره متفاوت از فیلم ولگرد (1331(
همزمان با ولگرد دو فلیم یاغى و حاکم یکروزه به نمایش در مى‌آیند که موفق نیستند ولى ضررى را نیز متحمل نمى‌شوند.

یاغى اولین حضور بشارتیان در سینماى ایران بود.

در ابتداى سال ۱۳۳۲، سه فیلم بطور همزمان به نمایش درآمد: افسونگر، گلنسا و جدال با شیطان؛ و چند مرکز فیلم‌سازى مثل دیانا فیلم، عصر طلائی، عمر‌خیام، شرق، ایران‌نو، جهان فیلم اعلام موجودیت کردند.

در تولیدات سینماى ایران در سال ۱۳۳۲، فیلم یک نگاه موردى استثنایى و رکوردار است که نمایش آن در سانس دوم اولین روز متوقف شد.

اشتباه فیلم پنجم سال ۳۲، در فروردین روى پرده رفت و موفق نبود.

گرداب با بازى ملک‌مطیعی، نخستین فیلمى بود که به اجبار از پشت صحنه آن گزارش تهیه شد و دلیل آن خالى ماندن فیلم خام در پایان فیلم بود. این فیلم نیز موفق نبود.

چهره آشنا با مشهدى عباد ( نخستین تولید استودیو عصر طلایی)؛ گناهکار (استودیو البرز) ؛ میهن‌پرست (ایرج فره‌وشی، مظفر میزانى و نقشینه)؛ مریم فیلم‌هاى دیگر بهار ۱۳۳۲ بودند. در تابستان ۳۲، اتفاقات سیاسى از جمله کودتا و سقوط دکتر مصدق اتفاق افتاد و بعد از کودتا نخستین فیلم لغزش ساخته استودیو البرز بود. در مهرماه، دو فیلم محکوم بى‌گناه و شبهاى تهران (کوشان و یاسمی)، تحرکى تازه بین فیلم‌سازان و استودیوها ایجاد کردند. فیلم‌هاى بعدى سال ۳۲ عبارتند از:

ملانصرالدین، بازگشت، یاغی)بشارتیان)، بى‌پناه، نیمه راه زندگی(بشارتیان)، پیوند زندگی(ابراهیم مرادی) دختر سرراهی)استودیو کاویان)، دختر چوپان، غفلت) پارس فیلم(

در سال ۱۳۳۳ عوارض شهردارى براى سینماها ۱۵ درصد افزایش مى‌یابد و اعتراضات شکل مى‌گیرد. استودیوها تولیدات خود را متوقف مى‌کنند. بعد از بى‌نتیجه ماندن اعتراض‌ها تنها اقدام افزایش ۲ ریالى بلیط سینماهاست. ناچار تولیدکنندگان کار خود را از سر مى‌گیرند و در عین حال مبارزات خود علیه شهردارى را ادامه مى‌دهند. سال ۳۳، سال تردید و یأس سینماى ایران است.

فیلم‌هاى سال ۱۳۳۳عبارتند از: گمگشته )حبیب‌الله حکیمیان، صمد صباحی)، مراد (سردار ساگر)، دسیسه) دکتر کوشان، على کسمائی(،دخترى از شیراز)ساموئل خاچیکیان(،تقدیر)ترو آل گیلانی)، دستبرد)آل گیلانی)، سرنوشت در را مى‌کوبد)حسن شیروانی)، بر باد رفته)سرژ آزاریان(،کینه)پرویز خطیبی)، محکوم به ازدواج )پرویز خطیبی)، شب‌هاى معبد (بشارتیان)، نقلعلی)خطیبی)، قیام پیشه‌وری)خطیبی)، آغامحمدخان قاجار)دکتر کوشان)، میلیونر)امین امینى / عصر طلائی)، ماجراى زندگی(محتشم)، شاهین طوس (کریم فکور / پارس فیلم، عروس دجله )محمد شب‌پره(

سال ۳۳ به‌دلیل مشکل عوارض سنگین شهردارى که به ۴۰ درصد افزایش یافته بود و نیز به دلیل عدم استقبال تماشاگران و انتقاد سخت نویسندگان سینمایی، سال یأس و نومیدى سینما بود.
فیلم‌سازان، سینماداران، تماشاگران، منتقدان، واردکنندگان همه وهمه در سال ۱۳۳۴ موقعیت خطیر سینما را درک کرده و آن را علنى کردند و همه منتظر یک تحول بودند.

در این سال فیلم‌های: عشق راهزن)سیامک یاسمی)، چهارراه حوادث(ساموئل خاچیکیان)، براى تو(جمشید شیبانی)، امیرارسلان)پارس فیلم)، پایان رنج‌ها(جلیل غدیری، مهندس بدیع، سرهنگ منوچهری،(آخرین شب )استودیو عقاب)، خواب و خیال)مجید محسنی)، دزد بندر)دکتر کاوسی)، آخرین شب، فرزند گمراه)عصر طلایی)، مهتاب خونین)موشق سروری، کاراوان فیلم)، خون و شرف)استودیو دیانا)، خسیس)رضا زندی)، پنجمین ازدواج)نصرت‌الله وحدت)، خانه شیاطین)پرویز خطیبی)، دماغ ‌سوخته‌ها)مهدى بشارتیان) ساخته و به نمایش در آمدند.

�امیر ارسلان� پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینماى ایران شناخته شده است.
در سال ۱۳۳۵، سینماى ایران در یأس و اضطراب به سر برد. در این سال فیلم‌هاى خارجى دوبله شدند. بخصوص فیلم‌هاى هندى رونق داشتند و هر تلاشى با بى‌مهرى تماشاگران روبرو مى‌شد. به همین دلیل هنرمندان سینما در عرصه‌هاى دیگرى مثل تئاتر، دوبله، ورود فیلم، و ... پرداختند. تنها در استودیو پارس با همت و هدایت دکتر کوشان، پس از موفقیت فیلم امیر ارسلان، فیلم‌هاى مختلف تاریخى و افسانه‌اى جلوى دوربین مى‌رفت. موقعیت سینماى ایران کمتر از مرگ نبود؛ زیرا همان چند تولید اندک هم امکان عرضه نداشتند. در این شرایط زندگى شیرین است توسط مجید محسنى ساخته شد. فیلم‌هاى بعدی، مستشار جزیره)شیبانی) و اتهام)عبدالله بقائی، سیامک یاسی) بودند.

خورشید مى‌درشد موفق‌ترین فیم سال ۳۵ است که توسط سردار ساگر ساخته شده است. وسه مادر)عطاءا... زاهد)، مرجان)شهلا)، یوسف و زلیخا) یاسمی)، هفده روز به اعدام(دکتر کاوسی)، فیلم‌هاى بعدى بودند.

مرجان حاصل تجربه نخستین هنرمند زن در سینماى ایران است که جنجال زیادى بپا مى‌کند ولى شهلا سازنده فیلم پس از آن از سینما کناره مى‌گیرد.

سال ۳۵ با جاروجنجالى برابر همه سال‌هاى عمر سینماى ایران در مطبوعات، در برابر بى‌تفاوتى تماشاگران پایان مى‌یابد.

سال ۱۳۳۶ در ناامیدى و یأس آغاز شد. دو فیلم رستم و سهراب(مهدى رئیس فیروز) و قزل ارسلان(پارس فیلم) آغازر این سال هستند. رستم و سهراب با بازیگران پر هیبت، دکورهاى عظیم، لشکرکشی، نیررتن به تن، آوازهاى الهه، داریوش رفیعى و مصطفى پایان و ... هیچکدام تماشاگر را جذب نمى‌کند.

مردى که رنج مى‌برد ساخته محمدعلى جعفرى با شکست مواجه مى‌شود. اما بلبل مزرعه جان تازه‌اى به پیکر بى‌روح سینما مى‌ هد و مورد استقبال قرار مى‌گیرد. این فیلم ساخته مجید محسنى است. این فیلم براى اولین بار در خارج از کشور نمایش مى‌یابد و موفقیت کسب مى‌کند.

مجید محسنى و حمید قنبرى در نمایى از بلبل مزرعه (محسنی،1336)
فیلم‌هاى بعدى بازگشت به زندگی(زاهد، عصر طلائی، ملک‌مطیعی)،یعقوب لیث صفاری(منوچهر زمانی)، برهنه خوشحال(عزیز رفیعی)، مادموازل خاله(عصر طلائی)، شب‌نشینى در جهنم(موشق سروری، ساموئل خاکیچیان)، بهلول(صادق بهرامی)، نردبان ترقی(پرویز خطیبی)، ظالم بلا(سیامک یاسمی)، هستند.

شب‌نشینى در جهنم در تیرماه ۳۷ در جشنواره برلین به نمایش درآمد. سینماى ایران در نیمسال دوم اوج مى‌گیرد. ضدرفهرست شب‌نشینى در جهنم قرار دارد و بعد مادموازل خاله. سینماى ایران جان تازه‌اى مى‌گیرد.

سال ۱۳۳۷ با شاباجى خانم محصول پارس فیلم آغاز مى‌شود. کارگردان مهدى سهیلى است و قصد دارد کمدى مفرحى عرضه کند که موفق نمى‌شود.

دومین محصول طوفان در شهر ما ساخته ساموئل خاچیکیان است که نخستین محصول آژیر فیلم مى‌باشد. سانسور در سال ۳۷ شدت یافته بود این فیلم را گرفتار مى‌کند و سرانجام فیلم دچار آشفتگى مى‌شود ولى رویهم رفته موفقیتى کسب مى‌کند.

روزنه امید(سردار ساگر)، ماجراى استودیو(حیدر صارمی)، چهل طوطی(بشارتیان، هوشنگ مرادی)، انگشتر جادو)بشارتیان) فیلم‌هاى بعدى هستند که مورد توجه واقع نمى‌شوند. همینطور بیژن و منیژه)موچهر زمانی، سیامک یاسمـی)؛ عطاءالله زاهد با چشم براه که موفقیتى کسب مى‌کند، از سینما کناره مى‌گیرد.

آقاى اسکناس(امین امینی)، قاصد بهشت)خاچیکیان)، لات جوانمرد (مجید محسنی)، جنوب شهر(فرخ غفاری، سیاوش عماد) فیلم‌هاى سه بعدى این سال هستند. جنوب شهر در روز سوم نمایش توقیف مى‌شود و مجدداً با حذف بخش‌هایى همچنان نمایش آن معوق مى‌ماند. چند سال بعد با افزودن صحنه‌هایى به فیلم اجازه نمایش مى‌گیرد و به رقابت در شهر تغییرنام مى‌دهد.


مجید مجیدی و تقی ظهوری در نمایی از لات جوانمرد
عروس فراری نخستین تولید اسکوپ و رنگی سینماى ایران است که توسط اسماعیل کوشان عرضه مى‌شود. و با استقبال فراوان روبرو مى‌شود. اما مطبوعات نظر مساعدى ندارند.

نمایی از فیلم عروس فراری
همه گناهکاریم به کارگردانى عزیز رفیعى با شکست روبرو مى‌شود و بعد طلسم شکسته موفق به جذب تماشاگر و نظر مساعد مطبوعات مى‌گردد. این فیلم بعداً بطور رسمى در جشنواره آسیایى در کراچى و جشنواره برلین شرکت مى‌کند. کارگردان این فیلم سیامک یاسمى است.

سردار ساگر (1282-1351)، فیلمساز هندى الاصل که با مراد در سال 1333 فعالیتش را در سینماى ایران آغاز کرد و تا 1348 به کارش ادامه داد.
دشمن زن(خطیبی) نخستین محصول استودیو اطلس فیلم زمانى به نمایش در مى‌آید که عوارض شهردارى به بیست درصد تقلیل یافته، اما این اثر مورد استهزا و انتقاد واقع شد. در پایان سال ۳۷، بنظر مى‌رسد که بحران در سینماى ایران مرتفع شده و تماشاگران شور و شوق سابق را از خود نشان مى‌دهند و جهش تازه‌اى در فیلم‌سازى آغاز مى‌گردد.

در بهار ۱۳۳۸ بیش از پنجاه فیلم در مرحله طرح، تدارکات، فیلم‌بردارى و یا آماده نمایش اعلام مى‌شود. نیمى از آنچه که در سال ۳۸ عرضه مى‌شود، متعلق به کسانى است که براى اولین بار به سرمایه‌گذارى و تأسیس دفاتر و مراکز فیلم‌سازى اقدام کرده‌اند.

یکى بود یکى نبود(صبحی، روشنیان)، فرشته وحی(مهدى بشارتیان)، پسر دریا(شاپور یاسمی، پارس فیلم)، دست تقدیر)احمد گرجی، اطلس فیلم)، چک یک میلیون تومانی ، دو عروس براى سه برادر)محمد عبدی(،سایه، بى‌ستاره‌ها) محمد متوسلانی، گرشا رئوفی، منصور سپهرنیا، اثر خسور پرویزی)، هالو(حسین امیرفضلی)، عشق و حمایت(امیرفضلی)، افسانه شمال)حسین ناظم‌زاده، دیبا فیلم، ساخته ابراهیم باقری(،در جستجوى داماد(آرامائیس آقامالیان) از فیلم‌هاى سال ۳۸ بشمار مى‌روند.

بى‌ستاره‌ها نخستین تجربه خسروپرویزى است که شباهت‌هایى به ولگردها ساخته فدریکو فلینى دارد. این فیلم نخستین کار مستقل گروه متوسلانی، رئوفى و سپهرنیا است، که رویهم رفته کارکرد خوبى داشت و درآمد قابل توجهى بهمراه آورد.

در جستجوى داماد نخستین ساخته آقامالیان بود. وى تحصیلکرده آلمان بود و با مطالعات خود در تکنیک سینما و دیدى زیبا‌شناسانه و تسلط در بازى گرفتن، تمایزى از خود بروز داد و فعالیت وى را تضمین کرد. کارکرد فیلم متوسط بود.

عروس کرومه(فرخ غفاری)، شانس و عشق و تصادف(حسین مدنی، ناجى عقراوی)، اینم یه جورشه(عزیر رفیعی)، روز گمشده(منصور روحی)، بازى عشق(اطلس فیلم)، آقا جنى شده(امینی، اصغر تفکری، عصر طلائی)، تپه عشق(ساموئل خاچیکیان)، دوقلوها(شاپور یاسمى / نخستین فیلم اسکوپ و سیاه و سفید سینماى ایران)، گوهر لکه‌دار(ناتائیل زبولانی، ابراهیم مرادی)، آسمان جل ( نصرت‌الله وحدت)، چشمه آب حیات(سیامک یاسمی، پارس فیلم، نخستین فیلم محمدعلى فردین)، مى‌میرم براى پول(رئیس فیروز)، آقاى شانس(محمد درم‌بخش)، جوانان امروزی(عبدالعلى منجم، حکیمی)، داماد میلیونر(عشقی، آسیا فیلم)، فیلم‌هاى بعدى سال ۳۸ بودند.

به این ترتیب در سال ۳۸ بار دیگر سینماى ایران گرفتار بحران تازه‌اى مى‌شود.

سال ۱۳۳۹ در شرایطى آغاز مى‌شود که دست‌‌اندرکاران سینما به رکودها و رونق‌ها و تلخى و شیرینى متناوب آن واقفند، اما علل را درک نمى‌کنند.

در سال ۳۹ سندیکاى تهیه‌کنندگان فیلم شکل گرفت، اما توان کافى و معیار مناسبى جهت بررسى کیفى فعالیت‌هاى دست‌اندرکاران نداشت.

فیلم‌هاى این سال عبارتند بودند از:

شیرفروش(دکتر کوشان)، دوستان یکرنگ(عباس شباویز)، بیم و امید(احمد گرجی)، صفرعلی(سعید نیوندی)، آخرین هوس(بابک آودیسیان)، ماجراى پروین(مهدى بشارتیان)، فردا روشن است(سردار ساگر)، شدشدنشدنشد(هوشنگ شفتی)، چشمه عشاق(صمد صباحی، ویگن، آژیرفیلم)، عروسک پشت پرده(مجید محسنی)، پول حلال(فریدون قوانلو)، آیینه تاکسی(عزیز رفیعی، شکرالله رفیعی، عباس همایون)، اول هیکل (سیامک یاسمی)، بچه ننه(امین امینی)، آرشین مالالان(صباحی، ویگن)، دخترى از اصفهان(گرجی)، ستارگان مى‌درخشند(محمدعلى زرندی، نخستین بازى پوران)، آرامش قبل از طوفان(خسرو پرویزی)، کى به کیه)رضا کریمی، على تابش، عزیزا...، بهادری(،پیمان(مهدى رئیس فیروز)، فرشته فراری(احمد گرجی)، بچه‌هاى محل(آرامائیس اقامالیان، محمد متوسلانی)، مروارید سیاه(سیامک یاسمی، دکتر رفیع)، ماجراى جنگل(مهندس مهدى میرصمدزاده)، حادثه جزیره(بشارتیان)

سینماى ایران در سال ۳۹ با شکست شروع مى‌کند و به همین ترتیب پایان مى‌یابد. بدون آن‌که بین ۲۷ نمونه عرضه شده حتى یک فیلم با ارزش وجود داشته باشد.

دهه ۴۰ در موقعیتى آغاز مى‌شود که سینما چهاردهمین سال حیات خویش را در مرحله تولد دوم آغاز مى‌کند. در این زمان صاحب‌نظران و نویسندگان سینمایى سعى در ایجاد سینمائى مستقل داشتند و سعى مى‌کردند با حمایت و راهنمایى‌هاى خود این خواسته را عملى سازند. اما بدلیل فقدان ادراک و معرفت کافى و نیز تلقى سودجویانه و کاسبکارانه اکثریت دست‌اندرکاران سرانجام اهل قلم از توجه خود به تولیدات سینماى ایران کاستند و به این ترتیب اکثریت فعال بى‌فرهنگ در سینماى ایران، بدون دغدغه از هشدارها و بیم‌ها و انتقادها به کسب خویش مشغول شدند.

طى سال ۱۳۴۰، ۲۷ فیلم عرضه شد که ۱۳ فیلم به حداقل فروش دست یافت و بقیه فروش بالاترى داشتند. تنها دو فیلم کمتر از سقف تعیین شده کارکرد داشتندو به شکست منجر شدند.

نخستین فیلم سال ۴۰، عمو نوروز ساخته سیامک یاسمى بود، دندان افعى و سایه سرنوشت از اسماعیل کوشان فیلم‌هاى بعدى بودند. نمایش‌هاى بعدى به فیلم‌هاى دختر همسایه و انسان پرنده(پرویز خطیبی)، آتشپاره تهران (فرج‌الله نسیمیان)، آهنگ دهکده(مجید محسنی)، مرغابى سرخ‌کرده(نصرت‌ا... وحدت)، عسل تلخ(حسین مدنی)، دام عشق(عزیزالله رفیعی)، خروس بى‌محل)عزیزا... رفیعی)، خانم عوضى گرفتی(حسین مدنی)، آتش و خاکستر و دخترى فریاد مى‌کشد)خسرو پرویزی)، فریاد نیمه‌شب(ساموئل خاچیکیان)، یک قدم تا مرگ (خاچیکیان)، دختران حوا وگرگ صحرا(سعید نیوندی)، على واکسی(سردار ساگر) بیوه‌هاى خندان(نظام فاطمی)، تازه بدوران رسیده(محمود کوشان)، گلى در شورە‌زار(مهدى رئیس فیروز)، عشق و حماقت (حسین امیرفضلی)، عشق بزرگ(محمدعلى جعفری)، پستچی(رفیع حالتی)، صد کیلو داماد(عباس شباویز)

در آغاز سال ۴۱ از بین ۵۰ عنوانى که در مراحل مختلف تدارکات، فیلم‌برداری، تدوین و یا امور فنى بودند، تنها ۲۷ عنوان امکان نمایش یافتند و یازده تهیه‌کننده و ۸ کارگردان جدید معرفى شدند.

فیلم‌هاى سال ۱۳۴۱، سبک و معمولى و اکثراً فاقد جذابیت بودند. توفیق تجارى این سال به فیلم دلهره تعلق داشت و چند فیلم کلاه مخملی ، گذشت و عروس دهکده . سال ۴۱ با قلم کلاه مخملی(دکتر کوشان) و دخترها اینطور دوست دارند ( اسماعیل پورسعید) آغاز مى‌شود. کلاه مخملی نخستین فیلم وایداسکرین رنگی سینماى ایران است.

انتقام روح و اهریمن زیبا دو فیلم دیگرى هستند که دکتر کوشان در سال ۴۱ به نمایش در مى‌آورد. انتقام روح یک کمدى ترسناک با شرکت مجید محسنى است و اهریمن زیبا یک درام جنایی. سایر فیلم‌هاى این سال عبارت‌اند از:

گربه وحشی(پرویز خطیبی)، آخرین گذرگاه(خسرو پرویزی)، زمین تلخ(خسرو پرویزى و اصغر بیچاره)، طلاى سفید(جمشید شیبانی)، ورپریده(سیامک یاسمی)، سوداگران مرگ(ناصر ملک‌‌مطیعی)، عروس دهکده (ملک‌مطیعی)، نصیب و قسمت(ابراهیم باقری، فرج‌الله نسیمیان)، خداداد(امین امینی)، پنجه(امین امینی)، مکر ابلیس(ابوالقاسم جنتى عطایی)، گل گمشده(عباس شباویز)، زن دشمن خطرناکى است(رضا کریمی)، لاله آتشین)محمود نوذری)، کلید(محمود نوذری، ژرژ لیچنسکی)، ساحل دور نیست(سردار ساگر)، گذشت (نسیمیان)، اشک شوق(احمد صفایی)، گرگ‌هاى گرسنه(محمدعلى فردین)، چادرنشین‌ها(على محزون، اکبر سلیمان حشمتی)، دلهره(خاچیکیان)، در انتهاى ظلمت(ابوالقاسم ملکوتی)، قربون خودم(محسنی).
برادران لومیر، در دسامبر ۱۸۹۵ دستگاهى را به راه انداختند که سینماتوگراف نام داشت. این دستگاه پیچیده عکس‌هاى متحرک را نشان مى‌داد. لومى‌یر با چرخاندن دستک آن عکس‌هاى متحرک را روى پرده‌اى سفید به نمایش مى‌گذاشتند. آنها پس از استقبال پاریسى‌ها از سینماتوگراف، نمایندگانى به کشورهاى مختلف فرستادند تا مردم آن کشورها را با این دستگاه آشنا کنند. اما ایران دوره قاجار یکى از این کشورها نبود.

سینما زمانى‌که به سرزمین ما ایران رسید، اسباب‌بازى ملوکانه‌اى در دست شاه قاجار بود. و اگر سفر مظفر‌الدین‌شاه به فرنگ در شروع قرن مصادف با نمایش برادران لومیر نمى‌شد. سینما در ایران چه سرنوشتى پیدا مى‌کرد؟ مظفرالدین‌شاه سینماتوگراف را مى‌بیند و دستور خرید آن را مى‌دهد و به ایران مى‌آورد تا از آن به‌طور خصوصى استفاده کند و سینما در پس پرده حرم باقى مى‌ماند. سینما را مظفرالدین‌شاه وارد مملکت کرد؛ اما نه به قصد خدمت به ملتش؛ بلکه در جهت ارضاى ذهن تنوع طلب و نوجویش.

چهار، پنج سال بعد از ورود خصوصى سینما به ایران نمایش فیلم توسط میرزا ابراهیم خان صحاف‌باشى که سفر به اروپا را تجربه کرده بود، علنى مى‌شود. صحاف‌باشى که با کاربرد سینما آشنا شده بود، آن‌را به میان مردم برد، این تاریخ (۱۹۰۵) براى نمایش فیلم در ایران سابقه‌اى آبرومند و هم‌عصر با اکثر کشورهاى پیشرفته جهان ارائه مى‌دهد. کار نمایش فیلم بعد از فقط یک ماه بهم مى‌خورد و صحاف‌باشى در پى گرفتارى‌هاى مالى دستگیر و سپس تبعید مى‌شود و سرانجام به هند مى‌رود و حرکتش ناتمام مى‌ماند.

بعد این باور بوجود آمد که کار سینما را باید خارجى‌ها برعهده گیرند و لذا فعالیت‌هاى سینمادارى را افراد غیر ایرانى شکل دادند. در کار فیلم‌سازى نیز وضع به همین منوال بود.

با انقلاب مشروطه مجدداً اولین مباشران سینما در ایران اسامى غیرایرانى داشتند: روسى‌خان (ایوانف)، آقایوف، اسماعیلوف، لوین و یاکوسبن. اولین ایرانى خالصى که نخستین فیلم ناطق را مى‌سازد، در آن‌سوى مرزها، در هند اجازه کار پیدا مى‌کند.

از همان ابتدا، اقتباس و تقلید، ساختار سینماى ایران را دچار تشتت کرد و بنایى بدون استحکام، فکر، ذوق و سلیقه پى‌ریزى شد.

پیشگامان سینماى ایران هنر سینما را سال‌ها پیش در این ملک متولد ساختند، کسانى چون: آوانس اوگانیانس، عبدالحسین سپنتا، خان بابا معتضدی، ابراهیم مرادی، اسماعیل کوشان، محسن بدیع، احمد شیرازی، ساموئل خاچیکیان، مهدى امیرقاسم‌خانی، واهاک وارطانیان، آرمان، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، على حاتمی، بهرام بیضایی، نعمت حقیقی، فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، عباس کیارستمی، امیر نادری، محمدعلى فردین، اسفندیار منفرزاده، بهروز وثوقی، روبیک منصوری، ناصر ملک‌مطیعی، سهراب شهید ثالث، پرویز کیمیاوی، محسن مخملباف، ابراهیم حاتمى‌کیا، رخشان بنى‌اعتماد، و انبوه زنان و مردان دیگرى که این هنر را کشف کردند، به بلوغ رساندند و گسترش بخشیدند.

در تمام این سال‌ها، سینما در هر دوره و زمانه‌اى به شکلى درآمد. گاه هنر ناب بود و گاه وسیله تبلیغ، گاه، اسباب تفریح و سرگرمى زمینه‌اى براى انتقال پیام. سینماى ایران در این سال‌ها انبوهى علاقمند را با خود همراه کرد.

امروزه دوربین و سینما که آن را صنعت تصویر نیز گفته‌اند، ابزارى است توانمند در دست هنرمندانى که مى‌کوشند به نگریستن معناى تازه‌اى ببخشند.

منبع: http://www.aftabir.com

 

۱۶ تیر ۱۳۹۴
تعداد بازدید : ۲۰۷
کد خبر : ۹۴۱

نظرات بینندگان

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.