کارگردانی

کارگردانی
کارگردانی یکی از شاخه های موفق هنر است که خیلی ها برای نشان دادن استعداد های خود در این رشته وارد آن می شوند ، هرچند یک رشته پول ساز هم میتوان گفت حساب می شود اما کسانی که معمولا وارد این رشته می شوند بیشتر برای علاقه خود و دیدن استعداد خود در این رشته است . تجربه نشان داده که کسانی که علاقه دارند در این عرصه بیشتر موفق خواهند شد تا کسانی که برای محبوبیت و معروفیت یا به خصوص پول وارد آن می شوند. خوب از حاشیه بگذریم و بریم سراغ خود کارگردانی ، کارگردانی دارای چند بخش اصلی است که با فهم و یادگیری آنها میتوانیم در این امر بسیار موفق شویم :

دکوپاژ در سینما چیست؟

دکوپاژ ، تقطیع یا برش فنی ، یکی از وظایف مهم کارگردان است و شامل : تصمیم گیری در مورد محل استقرار دوربین در صحنه ، نوع نور پردازی ، اندازه تصویر ، زاویه دوربین ، نوع حرکت دوربین ، تعداد تصاویری که برای نشان دادن یک موقعیت لازم است ، نوع اتصال نماها به یکدیگر ، هر صدایی که قرار است در صحنه شنیده شود و باقی جزییاتی است که به فرآیند تصویری شدن فیلم نامه مربوط می شود. این وظایف که شاید نیمی از وظایف کارگردان باشد ، باید پیش از فیلمبرداری انجام شود و نتیجه آن در فیلم نامه دکوپاژ شده مشخص باشد. کارگردان ها ممکن است هنگامی که به مرحله ی فیلمبرداری می رسند برخی از جزیی را که قبلا تعیین کرده بودند با توجه به شرایط تغییر دهنده ، ولی معمولا بر اساس فیلم نامه دکوپاژ شده ای که خود تهیه کرده اند پیش می روند. برخی کارگردان ها به دکوپاژ کردن فیلم نامه پیش از فیلم برداری اعتقادی ندارند و معتقدند در هنگام فیلمبرداری است که کارگردان میفهمد فیلم نامه ای که در دست دارد باید چگونه ساخته شود. البته معمولا روش اول هم مرسوم تر است که هم کار آمدتر است.

اهمیت دکوپاژ در سینما چیست؟

نحوه دکوپاژ ضربآهنگ فیلم و حال و هوای آن را به تماشاگر منتقل می کند. برای مثال : هرچه تقطیع بیشتر باشد طول نماها کوتاه تر باشد و از زاویه های بیشتری فیلمبرداری صورت گیرد ، ضربآهنگ فیلم نیز تندتر خواهد بود و این روش معمولا در فیلم های پر زدوخورد ، ترسناک و جنگی روش مناسبی برای القای حس ترس و هیجان به تماشاگر است و در فیلم هایی که کارگردان میخواهد تماشاگر هرچه بیشتر با شخصیت اصلی همراه شود و با چشم او به ماجرا نگاه کند ، معمولا از برداشت های بلند و از حرکت دوربین های طولانی و حتی برای بیشتر کردن این حس از نمای نقطه نظراستفاده می کند. نوع دکوپاژ فیلم به نوعی نشان دهنده ی سلیقه ی بصری و سبک تصویری کارگردان است. برخی از کارگردان ها هستند که به برداشت های بلند اعتقاد دارند ، به این معنی که معتقدند فیلم باید تا حد ممکن به تجربه ی بصری بیننده در عالم واقع نزدیک باشد به همین خاطر این کارگردان ها تا حد ممکن از تقطیع نماها خود داری میکنند ، طرفدار نماهای بلند و حرکت دوربین های طولانی اند. در عین حال برخی از کارگردان ها نیز طرفدار نمای کوتاه و قطعه های سریع هستند و معتقدند که باید تجربه بصری جدیدی را به تماشاگر منتقل کنند. یک نکته بسیار مهم و وظیفه ی بسیار خطیر بر دوش کارگردان آن است که ، او باد یه ویژه در تقطیع نماها و نوع اتصال آن ها به یکدیگر و در زاویه بندی دوربین به گونه ای عمل کند که تماشاگر حس برش و بریدگی نداشته باشد و با او به عبارتی احساس کند که فیلم تداوم دارد ، زیرا در غیر این صورت ممکن است در اثر این برش ها توجه او از فیلم کنده شود و چون حواسش پرت شده از همراهی با فیلم صرف نظر کند. علاوه بر این کارگردان باید به گونه ای عمل کند که چشم و ذهن تماشاگر را خسته نکند به طور خلاصه نماها باید به گونه ای باشد که نه آنقدر کشدار و بی حرکت باشند که خسته کننده به نظر برسد و نه آنقدر کوتاه و سریع که تماشاگر نه تنها اطلاعاتی به دست نمی آورد بلکه دچار سر گیجه هم شود. افراط و تفریط به فیلم صدمات بسیار زیادی وارد می کند.

نکته مهم:

اگر هنوز ثبت نام نکرده اید برای درخواست مشاوره تلفنی رایگان این فرم را تکمیل کنید و یا عدد 2 را به 30006016 پیامک نمایید. مشاورین مرکز در اسرع وقت با شما تماس گرفته و اطلاعات کاملی پیرامون دوره آموزشی کارگردانی در اختیارتان خواهند گذاشت.

فیلم نامه دکوپاژ شده چیست؟

ابتدا کارگردان هر سکانس فیلم نامه را به نماهای مختلف (اصطلاحا پلان) تقسم می کند. بعد از آنکه همه ی فیلم نامه به این صورت تقسیم بندی شد پلان ها به ترتیب پشت سر هم قرار میگیرند. حال باید فیلم نامه دکوپاژ شده را روی کاغذ نوشت.برای هر پلان صفحه شامل پنج بخش است 1 - شماره سکانس و شماره پلان * 2 - نوع پلان * 3 - وضعیت صحنه * 4 - دیالوگ * 5 - صدا ها و نوفه ها

میزانسن در سینما چیست؟

اصطلاحی است فرانسوی ، در اصل متعلق به تئاتر و به معنای چیدن صحنه ، صحنه آرایی و به صحنه آوردن یک کنش. در تئاتر این اصطلاح به روش مرتب کردن صحنه توسط کارگردان نمایش نامه اطلاق می شد. این عبارت ابتدا در نقد فیلم رایج شد و معانی سریع و ضمنی متعددی یافت. در نهایت نظریه پردازان سینما این اصطلاح را به کارگردانی فیلم تعمیم دادند اما کاربرد آن در سینما حوزه وسیع تری شامل می شود. صحنه آرایی ، ساخت و ساز عناصر داخل صحنه و مشخص کردن مکان قرار گرفتن هر یک از عناصر صحنه ، نور پردازی ، لباس ، آرایش و گریم بازیگران و رفتار و حرکت آن ها و بعد از انجام این کار ها ، ترکیب تصویری درون هر نما ، رابطه ی میان اشیاء و آدم ها در هر نما ، رابطه ی نور و تاریکی ، رنگ صحنه ، موقعیت دوربین ، زاویه دید و حرکت ها در هر نما. به این ترتیب ، در واقع کارگردان با کنترل میزانسن ، رویدادی را برای دوربین به روی صحنه می برد.

اهمیت میزانسن چیست؟

از بین همه ی تکنیک های سینما ، میزانسن تکنیکی است که بیشترین آشنایی را با آن داریم. بعد از دیدن یک فیلم ممکن است قطعه ها یا حرکات دوربین و... را به خاطر نیاوریم ولی مطمئنا عناصر میزانسن را به یاد خواهیم داشت. نکته بسیار مهم در میزانسن آن است که ، کارگردان میتواند با میزانسن هر فضایی را که میخواهد ترسیم کند. مثلا میتوان عناصر صحنه را به گونه ای بپیچند که انگار همه چیز واقعی است و هر چیز همان طوری است که در دنیای واقعی وجود دارد اما در عین حال این تکنیک نیروی آن را دارد که از مفاهیم عادی واقعیتی فراتر رود. میزانسن قدمتی طولانی و تقریبا برابر با تاریخ سینما دارد که یکی از مهمترین وظایف کارگردان است که به نوعی نشان دهنده سبک و فرم کاریه او نیز است ، همچنین یکی از مهمترین مسائلی است که میتواند به مقبولیت و محبوبیت و ماندگاری فیلم کمک کند. به طور کلی قسمت ویژه ای از فیلمبرداری میزانسن میباشد و باید توجه کارگردان به این قسمت نیز خاص باشد.

عناصر اصلی میزانسن؟

1- صحنه * 2- لباس و چهره پردازی * 3- حالات و حرکات عناصر صحنه * 4- نور پردازی. هر عنصر معمولا با عناصر دیگر برای ایجاد یک سیستم ویژه در هر فیلم ترکیب می شود.

انواع کارگردانی؟

کارگردانی تئاتر - کارگردانی تلویزیون - کارگردانی سینما

کارگردانی تلویزیون چیست؟

کار کارگردان تلویزیونی در هر قسمت از سازمان صدا و سیما متفاوت است ، ولی تقریبا در همه جا در مورد تمام جنبه های برنامه ، از آغاز تا انجام مسئول است. در بعضی از برنامه ها هم کارگردان موظف به خلق و ارائه موضوع برنامه است. کارگردان به خاطر شغلش همیشه عامل کلیدی تولید محسوب میشود. در هر برنامه ای بسته به نوع آن کارگردان مسئولیت متفاوتی دارد. گاهی ناچار است به سرعت تصمیم بگیرد و تصمیمش را با عجله انتقال دهد ، حوادث را به روشنی بیان کند و چیزی را از قلم نیاندازد. کارگردانی تلویزیون به دو روش عمده است : 1 - روش انتخابی (که بیشتر هماهنگ کننده است) * 2 - روش ابتکار و خلاقیت (که کارگردان بر جزئیات فنی اعضاء نظارت کرده)

جنبه های مختلف کارگردانی؟

تجزیه و تحلیل - توضیح و توصیف - مشورت و برنامه ریزی فنی برای ضبط و تولید - سازمان تولید - آماده سازی مقدمات تولید - راهنمایی گروه - هماهنگی - ارزیابی - تدوین - تبلیغات

عوامل پنجگانه کارگردانی؟

کارگردان موظف است تا به وسیله ی تمهیداتی که می اندیشد فیلم نامه را به جذاب ترین و حرفه ای ترین شکل به تصویر بکشد و در این راه باید از ذوق هنری و تجربه اش استفاده کند. عواملی که در اینجا به نام عوامل پنجگانه از آن ها اسم برده شده ، در این زمینه بسیار مهم هستند و عواملی هستند که در تفاوت یک فیلم خوب از یک فیلم بد بسیار مؤثر خواهند بود : 1 - کمپوزیسیون در تصویر * 2 - توازن * 3 - پرسپکتیو * 4 - خط فرضی * 5 - ترانزیشن.

کمپوزیسیون چیست؟

در لغت به معنای ترکیب و ترکیب بندی است. در سینما و در تصویر ، کمپوزیسیون به معنای چگونگیه قرار گرفتن عناصر موجود در صحنه از جمله دکورها ، اجسام ، نور ، رنگ ها و شخصیت ها در کنار یکدیگر است و به عبارت کلی ، ترکیب کلی صحنه ای که قرار است فیلم برداری شود.اصولا تمام اجسام قابل رویتی که در زاویه دید انسان یا دوربین قرار میگیرند ، دارای کمپوزیسیون هستند ولی شاید کمپوزیسیون یا ترکیب بندی آن ها خوب و مطلوب نباشد.

اهمیت کمپوزیسیون چیست؟

کمپوزیسیون بر شیوه درک هر بیننده از تصاویر ، بر واکنش احساسی او نسبت به شخصیت ها و رخدادهای فیلم و در نهایت بر خوش آمدن یا خوش نیامدنش از فیلم اثر خاص و ناخود آگاهی دارد. در واقع باید گفت که کمپوزیسیون مطلوب به تماشاگر کمک میکند تا چشمانش از دیدن فیلم لذت ببرند و یا به عبارتی جاذبه های بصری فیلم بیشتر و مطلوب تر شود. کمپوزیسیون مطلوب عناصر با اهمیت درون قاب را به تماشاگر گوشزد می کند و همچنین به تشدید با احساس نما کمک میکند.

توازن (بالانس) چیست؟

حالتی از تصویر است که اگر کادر را به دو بخش تقسیم کنیم ، اشیا و اجسام قرار گرفته در هر قسمت در حالت موازنه و مساوی قرار میگیرند. به این معنی که در تصویری که تماشاگر بر پرده می بیند به نظر نمیرسد که در بخشی از آن ازدحام زیاد است و در بخش دیگر ، کادر خالی و تهی است.

اهمیت توازن چیست؟

کارگردان باید تلاش کند که تصویری که بر پرده نقش میبندد تا حد ممکن از نظر بصری زیبا و جذاب باشد و در عین حال متناسب با فیلمی که میسازد و مفهومی که در آن مستتر است باشد. توازن کمک میکند تا تصویری پیش روی تماشاگر منسجم به نظر برسد و این گونه نباشد که گویی کفه قستی از کادر از قسمت دیگر سنگین تر است. در حالتی که تصویر نامتوازن است توجه تماشاگر ناخودآگاه تنها به قسمتی که ازدحام دارد جلب میشود و گویی بخش دیگر وجود ندارد و به این ترتیب نیمی از کادر به هدر میرود.

پرسپکتیو در سینما چیست؟

این واژه در سینما ناظر بر شیوه ی به نمایش در آمدن اشیا و روابط فضایی آن ها با یکدیگر در سطح صاف و تخت پرده است به این معنی که تماشاگر باید دوری و نزدیکیه اشیا و فاصله ی آن ها از یکدیگر را در تصویری که میبیند را حس کند. هر بیننده ای که تصویری را بر پرده سینما میبیند در ذهن خود برای آن عمق قائل میشود چون بر این شیوه عادت کرده است. اما فیلمساز علاوه بر آنکه میتواند روی تخیل تماشاگر حساب کند. در ضمن باید بکوشد که توهم عمق را در صحنه خلق کند و به آن حال و هوای واقعی بدهد. پرسپکتیو صحنه و روابط فضایی اشیا عمدتا به عوامل زیر بستگی دارد : 1 - فاصله دوربین از صحنه * 2 - نوع عدسی مورد استفاده * 3 - میزان باز بودن دیافراگم * 4 - میزان نور

خط فرضی چیست؟

خط فرضی که با توجه به موقعیت و عملکرد کاررکترها کشیده میشود و دوربین باید یک سوی این خط قرار بگیرد و نباید این خط توسط دوربین شکسته شود. شکسته نشدن این خط توسط دوربین به این معنی است که وقتی قرار باشد از یک صحنه چند نما گرفته شود باید در هنگام گرفتن هر نما دوربین در همان سمتی از خط فرضی قرار گیرد که در نمای اول از این صحنه قرار داشته.

اهمیت خط فرضی چیست؟

رعایت نکردن خط فرضی و شکستن آن موجب میشود که وقتی چند نما از چند فاصله یا زاویه مختلف به هم پیوند میخورند در دید بیننده اختلال ایجاد شود. همچنین شکستن خط فرضی در حالتی که سوژه در حال حرکت است موجب میشود در دو نمای پی در پی از آن سوژه ، حرکت در نمای دوم معکوس و یا در جهتی دیگر از نمای اول به نظر برسد. رعایت خط فرضی در صحنه هایی که تعداد شخصیت های آن زیاد است بسیار دشوار میباشد. در این حالت کارگردان جزئیات هر نما و محل قرار گرفتن دوربین را به منشی صحنه میگوید که دقیقا بنویسد در هنگام فیلمبرداری از نمای بعدی ناخواسته خط فرضی را نشکند.

ترانزیشن چیست؟

ترانزیشن یا انتقال عبارت است از هر تکنیکی که در تغییر صحنه و ایجاد ارتباط ، به ویژه از صحنه ای به صحنه ی دیگر مورد استفاده قرار گیرد که معمولا معرف تغییر در زمان یا مکان است. باید توجه داشت منظور از ارتباط چیزی به جز خط سیر داستان است ، یعنی برقراری ارتباطی جذاب و بدون ایجاد پرش در ذهن تماشاگر.

اهمیت ترانزیشن چیست؟

برای انتقال از صحنه ای به صحنه دیگر ، آسان ترین کار آن است که آن دو صحنه را بدون هیچ تمهید اضافه ای به هم وصل کنیم ، اما این کار ممکن است در ذهن تماشاگر اصطلاحا پرش ایجاد کند. از طرف دیگر از تمهیدات مختلف برای انتقال صحنه ها یکی از عناصری است که در جذابیت فیلم اثر میگذارد. لازم است بدانیم که ترانزیشن یکی از مسائل مهم برای داوران و منتقدان سینمایی است ، زیرا ترانزیشن کار ساده ای نبوده و احتیاج فراوانی به تجربه و ذوق هنری فیلمساز دارد.

انواع ترانزیشن؟

فیلمسازان ممکن است برای انتقال صحنه ها از روش های مختلف و گاه ابداعی خود استفاده کنند اما معمولا روش های زیر در کنار اتصال معمولی صحنه ها ، متداول و پر کاربرد است : 1 - ترانزیشن به وسیله ی نماهای میانی * 2 - ترانزیشن به وسیله ی رنگ * 3 - ترانزیشن به وسیله ی نور * 4 - ترانزیشن به وسیله ی دیالوگ.

منبع: http://elearnpars.org

۱۸ تیر ۱۳۹۴
تعداد بازدید : ۱۳۸
کد خبر : ۹۴۵

نظرات بینندگان

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.