نگاهی به نقش صوت در جهان درون

«و در ابتدا کلمه بود. و خداوند جهان را از کلمه آفرید و از صوتی ویژه خلق کرد. آوایی مقدس، که آهنگ جهان بود وجهان، هم آهنگ با آهنگ کلمه بود و همه چیز موزون می‌نمود. و جز آوای کلمه چیزی به گوش نمی‌رسید. همه هستی و هست، با صوت کلمه به رقص آمد و هم آوا گشت و بی‌وقفه کلمه را می‌خواند...».

اصوات، جهان ما را در بر گرفته‌اند و این در حالی است که اغلب ما نسبت به مفهوم آنها و تاثیری که بر ابعاد باطنی ما دارند بی‌توجهیم.


جهان ما، جهان اصوات است و لازم است اکنون که در حال تجربه این جهان و کیفیت‌های آن هستیم، مفهوم و معنای اصوات این جهان را هر چه کاملتر شناخته و الگوهای بنیادین آن را درک کنیم. البته چنین کاری برای انسان این عصر، بسیار دشوارتر از روزگاران کهن است چرا که از حدود سه قرن پیش با شروع انقلاب صنعتی، زمین، آرامش طبیعی خود را از دست داد و همه جا پر شد از همهمه و سروصدای در هم و آشفته ی ناشی از کار کرد ماشین‌ها و دستگاه‌های صنعتی. این گونه بود که ما از صداهای طبیعی جهان به دور افتادیم و ذهن ما توجه به مفهوم نهفته در اصوات را در پس شلوغی‌ها و آشفتگی‌ها نادیده گرفت و به فراموشی سپرد. اکنون حتی زیر دریاها نیز پر از سر و صداست. این در حالی است که در روزگاران قدیم، تنها صداهایی که در زمین طنین‌انداز می‌شد، اصوات برخاسته از دل طبیعت بودند، صداهایی که در پس هر یک، معنا، مفهوم و انرژی خاصی نهفته بود.

به همین دلیل نیز تاثیرات باطنی اصوات طبیعت از دوران کهن برای انسان، شناخته شده بود.
به طور کلی باید گفت که آنچه عموماً در مورد اصوات می‌شناسیم و تجربه می‌کنیم، تنها بخش کوچکی است از اصواتی که در جهان وجود دارد. امواج «فراصوت» و «فرو صوت» نمونه‌هایی از این اصوات‌اند. ما مستقیماً توانایی دریافت چنین اصواتی را نداریم ولی موجوداتی در زمین وجود دارند که این صداها را می‌شنوند و از طریق آنها با همدیگر و با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار می‌کند (نمونه آشنایی از این موجودات، دلفین‌ها و خفاش‌ها هستند.) در واقع باید گفت که محیط طبیعی زمین مملو از چنین اصواتی است که هر یک، نشانه‌ها و مفاهیم خاصی را در دل دارد. به عنوان مثال، شواهد و مطالعات علمی چند سال اخیر حاکی از آن است که پدیده‌هایی نظیر شفق‌ها قطبی (نورهای شمالی) و یا حتی زمین لرزه‌، هر یک الگوی فروصوتی خاص خود را دارند و برخی از گونه‌های حیوانات، قادر به تشخیص این الگوها هستند.


اما اصوات طبیعی، منحصر به اصوات زمینی نیست چرا که اینک اخترفیزیکدانان، موفق به شناسایی و ثبت اصواتی شده‌اند که از اعماق کیهان منتشر می‌گردند. هر یک از این اصوات کیهانی دارای الگوی ارتعاشی خاصی است، برخی همانند یک طنین دامنه‌دار هستند، برخی مانند صدای قلب، حالت ضربانی دارند و غیره. یکی از شگفت‌انگیزترین اصواتی که منشا فرازمینی دارد، صوتی است که از آن با نام «آوای آفرینش» یاد می‌شود. این آوای کیهانی یکی از اسرار‌آمیزترین پدیده‌های جهان است. فیزیکدان‌ها دریافتند‌اند که در زمان آفرینش جهان، این آوا، تمامی جهان را در بر گرفت. این صدای کیهانی، اولین صدایی بود که در جهان ما طنین‌انداز شد و هنوز هم پس از گذشت میلیاردها سال، طنین آن در سرتاسر کیهان گسترده است. همانطور که بیان شد، این صدا با تمامی اصوات دیگر جهان تفاوت دارد، چرا که هر صوتی در جهان از منبع خاصی منتشر می‌شود و هر چه از منبع مزبور دورتر شویم، صدا را ضعيف‌تر دریافت خواهیم کرد اما آوای آفرینش، صدایی فراگیر و بدون مرکز است که در تمامی هستی گسترده شده و از تمامی نقاط کیهان نیز با شدت یکسان قابل دریافت است. به عبارتی هیچ تفاوتی نمی‌کند که در کجای جهان باشیم، چه در زمین و چه در دوردست‌ترین کهکشان می‌توان این انعکاس کیهانی، این نخستین صدای جهان را با شدتی یکسان دریافت نمود. اخترفیزیکدانان این صدای آغازین را «صدای زمینه کیهانی» نامیده‌اند. برای بهتر شنیدن این صدا لازم است از همهمه‌های زمینی دور شویم و به آسمان برویم. در آنجاست که بهتر از هر جای دیگر می‌توان به این آوای کیهانی گوش سپرد. به همین دلیل نیز فیزیکدان‌ ها برای مطالعه این صدای کیهانی، ماهواره‌‌هایی را به فضا ارسال می‌کنند تا دقیق‌تر بتوانند این آوای اسرارآمیز هستی را مطالعه کنند. شواهد علمی حاکی از آن است که اسرار بسیاری در مورد آفرینش جهان در دل این صدا نهفته است، و حتی اسراری در مورد آنچه پیش از آفرینش به وقوع پیوسته و همین طور اسرار جهان‌هایی که در ابعاد دیگر هستی خارج از ابعاد جهان ما پنهان هستند.
به طور کلی می‌توان گفت که صوت، پُلی است مابین جهان درونی و بیرونی. ما به کمک صدا در جهان بیرونی با همدیگر ارتباط برقرار می‌کنیم و بدین ترتیب صدا، نقش واسطه‌ای را مابین ما (جهان درونی ما) در جهان بیرونی ایفا می‌کند. به عبارتی می‌توان گفت که صوت، یکی از ابزار ارتباطی ارواحی است که (به شکل انسان، حیوان و ...) این جهان را تجربه می‌کنند. وقتی آوای یک مرغ غواص در فضای مه گرفته دریاچه طنین‌انداز می‌شود و ما آن را می‌شنویم، در واقع درون ماست که با همدیگر ارتباط می‌گیرد. بدین ترتیب، آگاهی مرغ غواص در درون ما طنین‌انداز می‌گردد. همین طور وقتی به صدای ریزش آبشار گوش می‌دهیم، نوعی ارتباط درونی ما بین ما برقرار می‌شود.


اهمیت صوت در مقوله ارتباط روحی در این جهان به حدی است که هنگام برقراری ارتباط روح هستی با روح فردی (زمانی که در حال تجربه این جهان است) که مهم‌ترین رویدادی است که ممکن است در این جهان به وقوع بپیوندد، غالباً این ارتباط با حس درونی صدا همراه است، صدایی نظیر وزش باد و ... .


در واقع می‌توان گفت که هر صدایی در جهان ما، حامل نوعی آگاهی است. این آگاهی از هستی و ارتعاشات درونی منبع صدا منتشر می‌شود و به همین دلیل نیز گوش کردن به اصوات جهان می‌تواند سطح آگاهی انسان را تغییر دهد. معلمین باطنی با شناخت عمیقی که نسبت به الگوهای صوتی جهان دارند به خوبی از این قدرت نهفته در صدا استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، شمن‌ها با نواختن مستمر طبل می‌توانند سطح آگاهی افراد را از سطح آگاهی معمول به سطوح برتر آگاهی جابه جا کنند. مشابه چنین کاری در معابد تبتی نیز انجام می‌گیرد. در واقع به نظر می‌رسد که الگوی انعکاسی صوت، قدرت نفوذ به جهان درون را دارد. در مثال ذکر شده، صدای طبل که در بدنه بزرگ و تهی آن منعکس می‌گردد دارای چنین قابلیتی است. معمولاً طبل را با تناوب یکنواخت و فواصل زمانی منظم و نه چندان کوتاه (خصوصاً در تبت) به صدا در می‌آورند و بدین ترتیب صدای هر ضربه با انعکاس طولانی خود، به خوبی در درون نفوذ می‌کند و با تکرار متناوب و طولانی خود (که بعضاً به بیش از یک شبانه روز نیز می‌رسد) منجر به تغییر سطح آگاهی می‌گردد. از همین الگوی تناوبی صدا در مانتراها هم استفاده می‌شود. اگر به الگوی صوتی مانتراها دقت کنیم ( هر چند شاید معانی آنها را ندانیم و یا اصولاً معانی شناخته شده‌ای نداشته باشند)، همین ویژگی تناوبی را به خوبی در همه آنها مشاهده خواهیم کرد: تکرار یکنواخت واژه‌ای با آهنگ مشخص.


به عنوان مثالی دیگر باید گفت که از روزگاران کهن، بسیاری از معابد را طوری می‌ساختند که صدا در درون آن منعکس شود. این انعکاس، بر میزان تاثیرگذاری باطنی صوت، بسیار موثر است. گورجیف در کتاب مشهور خود با نام «ملاقات با مردان بر جسته » از نوعی مراسم آیینی برخی این توانمندی را داشتند که با صدای خود، بیشترین انعکاس را در میان فضای کوهستان ایجاد کنند و ظهور این توانمندی، نشانه‌ای از برتری خواننده بود. نمونه آشنای دیگر استفاده آیینی را انعکاس صوت را می توان در یکی از مساجد زیبای شهر قدیمی اصفهان مشاهده کرد. در این شاهکار معماری، کانون انعکاس در زیر گنبد اصلی واقع است و هفت بار انعکاس کامل صوت، نشان دهنده شناخت و تسلط فوق‌العاده طراح آن به علوم ظاهری و باطنی بوده است.


موسیقی نیز نمونه دیگری است از تاثیر شگرف صوت بر سطوح باطنی انسان. هر چند ریشه‌های موسیقی بر ما پوشیده است اما می دانیم که موسیقی یکی از کهن‌ترین هنرهای انسانی است که همواره جزئی از زندگی او بوده و در مراسم آیینی تمامی فرهنگ‌ها به طور موثری از آن استفاده می‌شده است. شاید بتوان گفت که الگوهای صوتی در موسیقی اساساً از نوعی الگو و نظم عددی بهره می‌گیرند چرا که در موسیقی، نسبت عددی فرکانس اصوات اصلی از قوانین خاصی تبعیت می‌کند. بنابراین شاید بتوان ریشه‌های موسیقی را در نوعی عرفان عددی و دانش سری اعداد جستجو نمود. گفته می‌شود که فیثاغورث یکی از بنیان‌گذاران این عرفان عددی بوده است باز هم از قدرت تاثیرگذاری موسیقی او افسانه‌هایی بر سر زبان‌هاست.


از قدرت صوت و موسیقی حتی در تاثیرگذاری بر حیوانات نیز استفاده می‌شود. نمونه جالب آن را می‌توان در یکی از دوردست‌ترین نقاط جهان یعنی در میان صحرانشینان گوبی در مغولستان یافت. زندگی این صحرانشینان وابسته به شترهایشان است و شترها عملاً بخشی از خانواده محسوب می‌شوند. اما در میان شترها، ویژگی خاص و عجیبی وجود دارد. به عنوان مثال، وقتی شتری به دلیلی مثلاً حمله گرگ‌ها فرزند کوچکش را از دست می‌دهد، از شدت ناراحتی از غذا خوردن اجتناب می‌کند که نهایتاً منجر به مرگ شتر می‌شود. اما در میان این صحرانشینان، موسیقی دانانی وجود دارند (که تعدادشان بسیار اندک است) که با قدرت سحرآمیز موسیقی، قادر به تغییر حالت درونی شترها هستند و آنها را به زندگی باز می‌گردانند.


اما گذشته از الگوهای عددی صوتی (که به شکل موسیقی متجلی می‌شوند)، ویژگی‌های جالب دیگری نیز در مورد صوت وجود دارد. یکی از این ویژگی‌ها موضوع هم ارتعاشی و هماهنگی صوتی است که در فیزیک نیز به طور گسترده‌ای مورد مطالعه قرار گرفته است. فیزیکدان‌ها به این مسئله پی برده‌اند که هر جسمی در جهان ما دارای مجموعه‌ای از ارتعاشات طبیعی است. این ارتعاشات طبیعی در واقع، از مشخصات خاص هر جسم محسوب می‌شوند. نکته جالب در اینجاست که صدایی که هر جسم می‌تواند از خود تولید کند (مثلاً صدای حاصل از ضربه زدن به یک ظرف بلورین)، وابسته به همین ارتعاشات طبیعی آن جسم است. اما جالب‌تر از همه آن است که بیشترین میزان جذب صدا در هر جسم، مربوط به اصواتی است که با ارتعاشات طبیعی آن جسم، هم آهنگ باشند. به عبارت دیگر، هم آهنگی، مهمترین شرط لازم برای نفوذ صدا به درون اجسام است. در واقع می‌توان گفت که هم آهنگی صوتی و ارتعاشی شناخته شده در حوزه فیزیک، خود سطحی از تجلی یک هم آهنگی فراگیر در هستی است. در حالت وقوع هماهنگی، میزان انتقال، نفوذ و جذب انرژی از منبع ارتعاش به شخصی دریافت کننده به بیشترین مقدار خود رسیده و ارتباط میان آنها کامل می‌شود.


قدرت خارق‌العاده کلام نیز نمود دیگری است از اهمیت فوق‌العاده صوت. وقتی ارتعاشاتی از حوزه‌های ظریف‌تر درونی ما (نظیر ارتعاشات ذهنی و ...) نیرو می‌گیرند، به ارتعاشات صوتی تبدیل شده و در جهان بیرونی منتشر می‌گردند، از قدرت شگفت‌انگیزی برخوردار هستند، قدرتی مانند قدرت کیمیاگری و حتی آفرینندگی... .

منبع: http://www.artkhuzestan.ir

 

۱۸ تیر ۱۳۹۴
تعداد بازدید : ۵۰۱
کد خبر : ۹۵۹

نظرات بینندگان

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.