نوستالژی، مهم ترین اصل موسیقی تیتراژ

نوستالژی، مهم ترین اصل موسیقی تیتراژ
گفت وگو با مهدی صباغ زاده، کارگردان و تهیه کننده

صدای آواز یک خواننده می تواند احساس خوشایندی را در ما به وجود آورد، احساسی که سال ها با ما بماند و با هر بار شنیدنش از روزها، ماجراها و خاطراتی یاد کنیم، خاطراتی مثل یاد کردن از هنرمندان از دست رفته آن مجموعه و هر اتفاق و خاطره ای که در زمان نمایش سریال برای ما به وجود آمده است. موسیقی یا صدای دلنشین یک خواننده پس از نمایش یک سریال می تواند برای ما نوستالژی به همراه داشته باشد، البته در صورتی که این دو با یکدیگر همتراز بوده و به نوعی مکمل هم باشند. مهدی صباغ زاده که کارگردانی فیلم هایی مثل مارال، عشق کافی نیست، بانوی کوچک، خاک و آتش و راه بهشت و سریال های دزدان مادربزرگ و اولین انتخاب را به عهده داشته است، ضمن اشاره به این موضوع به دلایل استفاده از موسیقی و آواز در تیتراژ سریال های مختلف اشاره و کم و کیف این موضوع را تحلیل می کند.


به نظر شما بهترین زمان ساخت موسیقی تیتراژ یک مجموعه چه وقتی است؟
هر زمانی می توان این کار را انجام داد، اما آهنگساز باید فیلمنامه را خوانده یا فصل هایی از کار را دیده باشد. آهنگساز و خواننده باید بدانند کار چه فضا و حس و حالی دارد تا با دریافت این حس بتوانند شروع به کار کنند. هر چند معتقدم یک سریال خوب اگر موسیقی پایانی هم نداشته باشد باز هم مورد توجه مخاطب قرار می گیرد و موسیقی تیتراژ، فقط مانند چاشنی یا دسری مناسب است که می تواند پس از پایان هر قسمت، حس و حال خوبی به مخاطب بدهد.
بنابراین شما به موسیقی تیتراژ به عنوان اثری مستقل نگاه نمی کنید و آن را کامل کننده کار می دانید.
موسیقی باید با فیلم عجین شود.اگر ما آوازی را در تیتراژ به کار بریم که با وجود زیبا بودن هیچ ارتباطی با کار ندارد واقعا چه لطف و خاصیتی خواهد داشت؟ باید از همه عناصر و حتی موسیقی و آواز تیتراژ برای تاثیرگذاری و جذب مخاطب بیشتر استفاده کنیم. آواز و موسیقی تیتراژ باید ارائه کننده خلاصه ای از آنچه کارگردان می خواهد بگوید باشد.
موسیقی پاپ و سنتی هر دو می توانند در تیتراژ مجموعه های تلویزیونی گنجانده شوند. مهم آن است که این آثار بتوانند با مخاطب ارتباط برقرار کرده و برای آنها نوستالژی به وجود آورد. موسیقی و آواز تاثیرگذار و به یادمانی، بهترین نوع موسیقی برای تیتراژ است، فارغ از سنتی و پاپ بودن. موسیقی ایرانی ارزش های ویژه ای دارد و ما می توانیم با موسیقی تلفیقی، سنتی یا پاپ حس وحال فیلم را به زیبایی و با شیوه ای جدید، خلاقانه و با دور زدن کلیشه ها به مخاطب ارائه کنیم.
ما تقریبا برای همه سریال ها آواز و موسیقی پایانی داریم، اما موسیقی تیتراژ برخی سریال ها در ذهن ماندگار می شود. به نظر شما این آثار چه ویژگی هایی دارند؟
انتخاب درست می تواند موسیقی تیتراژ را در یادها ماندنی کند. مثلا ما در «دزدان مادربزرگ» با انتخاب یک موسیقی مناسب توانسیتم آن را ماندگار کنیم، به نوعی که همه جا حتی در آسانسور هم پخش می شود. همچنین نگارش ملودی خوب و بکر و استفاده از سازهای متنوع تاثیر بسیاری در افزایش کیفیت و خاطره انگیز شدن یک اثر دارد.
یعنی شما معتقدید حتما لازم نیست موسیقی تولیدی باشد و می توان از ملودی های قدیمی با توجه به حس و حال سریال بهره برد؟
بله، اگر با موضوع و محتوای فیلم همگون باشد می تواند مفید واقع شود و البته مخارج کمتری هم به دنبال خواهد داشت.
با ارائه بخشی از داستان در ترانه و به نوعی رمزگشایی در تیتراژ موافق هستید؟
به نظرم دربرداشتن حس و حال و فضای کلی داستان کافی است. وقتی آهنگساز فیلمنامه را می خواند یا بخش های از اثر را می بیند برداشت های خود را از فضای کلی سریال در ملودی بروز می دهد. اگر آهنگساز فیلم شناس خوبی باشد این کار را بهتر انجام می دهد و ما می توانیم هماهنگی خوبی میان موسیقی و آواز و داستان سریال ببینیم.
مخارج تولید یک سریال بالاست. با وجود این هزینه های موسیقی و آواز یک اثر را چطور ارزیابی می کنید؟
نمی دانم آهنگساز و خواننده چقدر دستمزد می گیرند، اما به هر حال مخارج و دستمزدهای خواننده ها و آهنگسازها بسته به میزان شهرت و تبحرشان بالاست. بنابراین کارگردان و تهیه کننده عموما به بودجه کارشان نگاه می کنند و اگر برایشان مقدور بود کیفیت را در این زمینه بالا می برند.

منبع: http://www.hozehonari.com

 

۱۸ تیر ۱۳۹۴
تعداد بازدید : ۲۶۲
کد خبر : ۹۶۰

نظرات بینندگان

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.